گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

نبیند این همه یاران و خویشان

که دشمن شاد گشت از مرگ ایشان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

گر او دیده‌ست راه زشت‌کیشان

مرا نشمرد باید هم ز ایشان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

نه من آزار کم دارم ازیشان

چو بینم فرقت یاران و خویشان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت

 

همه از دانش است دعویشان

لیک بی دانشی است معنیشان

سنایی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۶

 

سه چیز است آنکه نزدیک خردمند

شود زان هرسه حاصل انس ایشان

یکی باده است و دیگر دفتر علم

سه دیگر صحبت یاران و خویشان

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۳ - باز آوردن شاپور شیرین را پیش مهین‌بانو

 

پرستاران و نزدیکان و خویشان

که بودند از پی شیرین پریشان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

مجنون چو شنید پند خویشان

از تلخی پند شد پریشان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

چون رفت به خانه سوی خویشان

گفت آنچه شنید پیش ایشان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی

 

انگیخت میانجی‌یی ز خویشان

تا صلح دهد میان ایشان

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

گم کرد پی از میان ایشان

می‌رفت چو ابر دل‌پریشان

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۹