سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۹ - در مذمّت خدمت مخلوق گوید
وز پی سوزیان وز چیزش
یرحماللّٰه گوید از تیزش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
با روان و خرد بیامیزش
بر درِ کعبهٔ دل آویزش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
شده گرم از نسیم مشکبیزش
دماغِ نرگسِ بیمارخیزش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین
عبیر ارزان ز جعد مشکبیزش
شکر قربان ز لعل شهدخیزش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین
چو من بنوازم و دارم عزیزش
صواب آید که بنوازی تو نیزش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
مرا هر دم بر آن آرد ستیزش
که «خیز استغفرالله خون بریزش»
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
از بحر تو بینم ابر خیزش
گر قطره برون دهد مریزش
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
بر هر که رسید تیغ تیزش
بربست اجل ره گریزش
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
گوهرِ گوشِ گوهرآویزش
کرده بازار عاشقان تیزش
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور
چنین مردی قوی جان عزیزش
نمیبینم درین ره هیچ چیزش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
یکی دختر بپرده بود نیزش
که چون جان بود شیرین و عزیزش
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۴
تا دورم از آن دو لعل جان آویزش
با دیدۀ من خواب نکرد آمیزش
در فرقت روی او دو صف مژه ام
بر هم نزنند جز گه خون ریزش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۰ - جدائی افگندن تیغ زبان بد گویان میان عاشق و معشوق، و روان شدن دول رانی از خانهٔ دولت سوی کشک لعل، و در فراق خضر خان، از دود آه، کوشک لعل را سیاه گردانیدن
چو بشنید آن خبر جان عزیزش
نماند از جان خبر و ز هیچ چیزش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - سؤال و جواب
قطره چون بحر ساخت ناچیزش
که تواند ز بحر تمییزش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۳ - باز نمودن عیینه صورت حال خود را پیش معتمر
کام جان خنده شکر ریزش
دام دل گیسوی دلاویزش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۳ - رسیدن شیخ بزرگوار سری سقطی قدس الله تعالی سره به سر وقت تحفه و آگاهی یافتن از حالی وی
سوخت از گفته دلاویزش
کرد از اشک خود گهر ریزش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۵ - عقد سی و ششم در نیکخواهی ارکان دولت که در میان پادشاه و رعایا رابطه اند و در وصول آثار عدل و ظلم واسطه
تو بر آن زجر کنی انگیزش
سازی از بهر مظالم تیزش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۳ - فرستادن پدر زلیخا قاصدی به سوی عزیز مصر و عرض کردن زلیخا بر وی و قبول کردن وی آن را
بداد از تحفه ها صدگونه چیزش
به رفتن رای زد سوی عزیزش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۸ - عمر گذرانیدن زلیخا در مفارقت یوسف علیه السلام و تلهف و تأسف وی بر آن مدی اللیالی و الایام
غلامی بود پیش رو عزیزش
نبود از مال و زر کم هیچ چیزش