گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

چو این مایه نبودی رستنی را

نبودی جانور روی ز می را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

صلف باشد به چشمت جاودی را

طرب باشد به رویت نیکوی را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه خلف، روح‌الرسا ابوربیع بن ربیع

 

بلبل به غزل طیره کند اعشی را

صلصل به نوا سخره کند لیلی را

گلبن به گهر خیره کند کسری را

موسیجه همی بانگ کند موسی را

منوچهری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح

 

صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را

نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را

نسیم باد در اعجاز زنده کردن خاک

ببرد آب همه معجزات عیسی را

بهار در و گهر می‌کشد به دامن ابر

[...]

انوری
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲

 

ز زلفت زنده می‌دارد صبا انفاس عیسی را

ز رویت می‌کند روشن خیالت چشم موسی را

سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن

به بلبل می‌برد از گل صبا صد گونه بشری را

کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری

 

بکُشتم آن چنان مردی قوی را

چنین گشتم کنون از بدخوئی را

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۵ - منع کردن سلیمان بلبل را از خوردن شراب و فواید آن

 

حرام از بهر آن کردند می را

که با اوباش می‌خوردند وی را

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

بخود بربسته‌اند شرع نبی را

نمی‌دانند امام حق ولی را

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۳

 

بود مأمور امر مصطفی را

گزیند او طریق مرتضی را

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۵

 

به خود بربسته دین مصطفی را

نمی‌داند حقیقت خود خدا را

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۵

 

به خود بربسته دین مصطفی را

نمی‌دانی ره و رسم هدا را

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۵

 

نکردی گوش قول مصطفی را

ندانستی به معنی مرتضی را

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵