نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون
آواز نشید برکشیدی
بیخود شده سو به سو دویدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی
بادی که ز نجد بردمیدی
جز بوی وفا در او ندیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
هر عاشق کآه وی شنیدی
هر جامه که داشتی دریدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
گر خندهٔ دشمنان ندیدی
اول سر دوستان بریدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم
در صبحدمی بدان سپیدی
دادیم به روز ناامیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی
چون بر در خیمهای رسیدی
مستانه سرود برکشیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
چندانکه دوید پی دویدی
جایی نرسیدی و رسیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر
تو بی پسری صلاح دیدی
زان روی به خاک درکشیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
آهو به مُغَمَزی دویدی
پایش به کنار در کشیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی
ای باغ ارم به بیکلیدی
فردوس فلک به ناپدیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی
شوریدهترم از آنچه دیدی
مجنونتر از آنکه میشنیدی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
گر در طلبم رهی بریدی
ای من رهیات که رنج دیدی
عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۳۹
گر صبح شبی واقعهٔ من دیدی
در پرده شدی پردهٔ من نَدْریدی
ور دم نزدی یک سخنم نشنیدی
تا حشر دمش فرو شدی نَدْمیدی
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
ولی هر کس که روی او بدیدی
بصد دل عشق روی او خریدی
عطار » الهی نامه » بخش دوم » جواب پدر
ولی چون تو ز عالم این گزیدی
هم این گفتی و هم این را شنیدی
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
چو چشمی تیر مژگانش بدیدی
دلش قربان شدی کیشش گزیدی
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
چو گوئی پیش اسپش میدویدی
دو گیسو چون دو چوگان میکشیدی
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۴) حکایت پیر که پسر صاحب جمال داشت
گر استغفار بی پایان ندیدی
حدیث کلبهٔ احزان شنیدی
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام
بچندین گاه خوش دم درکشیدی
تو گوئی هرگزم روزی ندیدی
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
اگر خورشید روی او بدیدی
چو مصروع از مه نو میطپیدی