فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۹
بگفت آنک از چرم خر دیده بود
سخنهای قیصر که بشنیده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶
نه کس موی من پیش ازین دیده بود
نه از مهتران نیز بشنیده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹
یکایک بگفت آن کجا دیده بود
دگر هرچازکار پرسیده بود
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۴۷ - پیروزی شاه مازندران و نجات ایرانیان به دست رستم
هرآن کس که او کوش را دیده بود
وگر نام زشتیش بشنیده بود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۹ - اندر دور قمر و گردش روزگار
مرد باید که اهل دیده بُوَد
تا در این راه حق گزیده بُوَد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۱ - در راستی میان جور و عدل
کار آن پادشا گزیده بُوَد
که حکیم و زمانه دیده بُوَد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۰ - اندر مذمّت خال گوید
خال کآزار تو گزیده بُوَد
همچو خال سفید دیده بُوَد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۷ - فصل اندر تبدیل حال
پیر باید که راه دیده بُوَد
تا برِ عقل برگزیده بُوَد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۲ - رای زدن دارا با بزرگان ایران
چو در جنگ پیروزیش دیده بود
ز پیروز جنگیش ترسیده بود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۰ - رفتن اسکندر به هندوستان
که خوابی در آن داوری دیده بود
ز تعبیر آن خواب ترسیده بود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۶ - رسیدن اسکندر به حد شمال و بستن سد یاجوج
کز آن خوبتر قصه نشنیده بود
نه در نامهٔ خسروان دیده بود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴۶ - انجامش روزگار فرفوریوس
کمانگر همیشه خمیده بوَد
قبا دوز را قب دریده بود
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
آن گدا آواز او نشنیده بود
لیک بسیاری ز دورش دیده بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
مادر از جانم طمع ببریده بود
در جنان حالم پدر هم دیده بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
بود زاهد درورع پیچیده بود
نقطهٔ دیدار معنی دیده بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
نازنین میرفت و بس شوریده بود
گفتی از سرباز خوابی دیده بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة و العشرون
گرملک بسیار عالم دیده بود
کس بنامی زان همه نرسیده بود