فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶
یکی طوس را داد زان تخت عاج
همان یاره و طوق و منشور چاچ
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴ - در آفرینش ماه
چراغیست مر تیره شب را بسیج
به بد تاتوانی تو هرگز مپیچ
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
به کس راز مگشای در بر بسیج
بداندیش را خوار مشمر تو هیچ
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۶ - آمدن رسول پادشاه خاور زمین به پیش لهراسپ و شکایت کردن او از ابلیس دیو گوید
چو این نامه ما بخوانی بسیج
ره شهر بلخ و میندیش هیچ
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۲ - خردنامه سقراط
به خون ریختن کمتر آور بسیج
در اندیش ازین کندهٔ پای پیچ
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
جمال دوست دیدی بی نشان تو
نمودی یار با خلق جهان توچ
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل دوم
بی بلا نازنین شمرد او را
چون بلا دید در سپرد او را
تا بدانی که وقت پیچا پیچ
هیچکس مر ترا نباشد هیچ
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷ - در پادشاهی نشستن هوشنگ به جای پدر
وزین پیش کاین کار باشد بسیج
نبد خوردنیها جز از میوه هیچ
نظام قاری » دیوان البسه » مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۲۷ - در خاتمه کتاب و وصف الحال گوید
دوشاه چنین کرده یورش بسیج
مرا خود نبد غیر پیکار هیچ
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد
چنان بد کوهکن در کار خود گیج
کزانهایش نبودی چشم بر هیچ
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۶ - در نصیحت فرزند خود شمس الدین محمد طال عمره گفته شده
تحمل کن به هر چیز و مشو گیج
که نبود بی تحمل مرد را هیچ
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۰ - حکایت آن شخص که گنج یافته بود
آن یکی گویان که این زر اق گیج
می کند دعوی گنج و نیست هیچ
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم
در این دم که داری به شادی بسیج
که آینده و رفته هیچ است هیچ
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - متوجه شدن خان جنت آشیان از ولایت فاطر بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و عنان عزیمت به جانب آقتاچ کشیدن از آنجا به دارالسلطنه سمرقند خرامیدن
از آن ناحیت شاه با تخت و تاج
قدم زد سوی قلعه آقتاچ
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - متوجه شدن خان جنت آشیان از ولایت فاطر بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و عنان عزیمت به جانب آقتاچ کشیدن از آنجا به دارالسلطنه سمرقند خرامیدن
به طبال فرموده بهر خروج
زند بر سر لشکری طبل کوچ
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸
ورش سازی از کلک و دفتر بسیج
نگیرند چون این کتابش بهیچ
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۴۰ - حکایت
بگفت آنکه بودش ز دانش بسیج
که همت نخواهد گذشتن ز هیچ
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶
حکیم گنجه دانای سخن سنج
که دارد گنج گوهر از سخن پنچ
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد
گیرودار جنگ را باید بسیج
بی سلح یکدشت کندآور بهیچ