گنجور

 
سرایندهٔ فرامرزنامه

چراغیست مر تیره شب را بسیج

به بد تاتوانی تو هرگز مپیچ

چو سی روز گردش بپیمایدا

دو روز و دو شب روی ننمایدا

پدید آید آنگاه باریک و زرد

چو پشت کسی کو بود سال خورد

چو بیننده دیدارش از دور دید

هم اندر زمان زو شود ناپدید

دگر شب نمایش کند بیشتر

تو را روشنایی دهد بیشتر

به دو هفته گردد تمام و درست

بدان باز گردد که بود از نخست

بود هر شبانگاه تاریک تر

به خورشید تابنده نزدیک تر

بدین سان نهادش خداوند داد

بود تا بود هم بدین یک نهاد