سوم روز کین طاق بازیچه رنگ
برآورد بازیچه روم و زنگ
به سقراط فرمود دانای روم
که مهری ز خاتم درآرد به موم
نویسد خردنامهٔ ارجمند
ز هر نوع دانش ز هر گونه پند
خردمند روی از پذیرش نتافت
به غواصی در به دریا شتافت
چنین راند بر کاغذ سیم سای
سواد سخن را به فرهنگ و رای
که فهرست هر نقش را نقشبند
بنام خدا سربرآرد بلند
جهان آفرین ایزد کارساز
که دارد بدو آفرینش نیاز
پس از نام یزدان گیتی پناه
طراز سخن بست بر نام شاه
که شاها درین چاه تمثال پوش
مشو جز به فرمان فرهنگ و هوش
ترا کز بسی گوهر آمیختند
نه از بهر بازی برانگیختند
پلنگست در ره نهان گفتمت
دلیری مکن هان وهان گفتمت
به هر جا که باشی ز پیکار و سور
مباش از رفیقی سزاوار دور
چو در بزم شادی نشست آوری
به ار یار خندان به دست آوری
مکن در رخ هیچ غمگین نگاه
که تا بر تو شادی نگردد تباه
چو روز سیاست دهی بار عام
میفکن نظر بر حریفان خام
نباید کزان لهو گستاخ کن
رود با تو گستاخیی در سخن
چو دریا مکن خو به تنها خوری
که تلخست هرچ آن چو دریا خوری
به هر کس بده بهره چون آب جوی
که تا پیش میرت شود هر سبوی
طعامی که در خانه داری به بند
به هفتاد خانه رسد بوی گند
چو از خانه بیرون فرستی به کوی
در و درگهت را کند مشگبوی
بنفشه چو در گل بود ناشکفت
عفونت بود بوی او در نهفت
سر زلف را چون درآرد به گوش
کند خاک را باد عنبر فروش
حریصی مکن کاین سرای تو نیست
وزو جز یکی نان برای تو نیست
به یک قرصه قانع شو از خاک و آب
نئی بهتر آخر تو از آفتاب
خدائیست روی از خورش تافتن
که در گاو و خر شاید این یافتن
کسی کو شکم بنده شد چون ستور
ستوری برون آید از ناف گور
چو آید قیامت ترازو به دست
ز گاوی به خر بایدش بر نشست
زکم خوارگی کم شود رنج مرد
نه بسیار ماند آنکه بسیار خورد
همیشه لب مرد بسیار خوار
در آروغ بد باشد از ناگوار
چو شیران به اندک خوری خوی گیر
که بد دل بود گاو بسیار شیر
خر کاهلان را که دم میکشند
از آنست کابی به خم میکشند
به قطره ستان آب دریا چو میغ
به هنگام دادن بده بیدریغ
همان مشک سقا که پر میشود
از افشاندن آب پر میشود
چنان خورتر و خشک این خورد گاه
که اندازهٔ طبع داری نگاه
ببخش و بخور بازمان اندکی
که بر جای خویشست ازین هر یکی
چو دادی و خوردی و ماندی بجای
جهان را توئی بهترین کدخدای
زهر طعمهای خوشگواریش بین
حلاوت مبین سازگاریش بین
چو با سرکه سازی مشو شیر خوار
که با شیر سرکه بود ناگوار
مده تن به آسانی و لهو و ناز
سفر بین و اسباب رفتن بساز
به کار اندر آی این چه پژمردگیست
که پایان بیکاری افسردگیست
به دست کسان کان گوهر مکن
اگر زندهای دست و پائی بزن
ترا دست و پای آن پرستشگرند
که تا نگذری از تو در نگذرند
پرستندگان گرچه داری هزار
پرستشگران را میفکن ز کار
چو تو خدمت پای و نیروی دست
حوالت کنی سوی پائین پرست
چو پائین پرستت نماند بجای
نه آنگه بمانی تو بیدست وپای
چو یابی پرستندهای نغز گوی
ازوبیش از آن مهربانی مجوی
پرستار بد مهر شیرین زبان
به از بدخوئی کو بود مهربان
به گفتار خوش مهر شاید نمود
زبان ناخوش و مهربانی چه سود
سخن تا توانی به آزرم گوی
که تا مستمع گردد آزرم جوی
سخن گفتن نرم فرزانگیست
درشتی نمودن زدیوانگیست
سخن را که گوینده بد گو بود
نه نیکو بود گرچه نیکو بود
ز گفتار بد به بود فرمشی
پشیمان نگردد کس از خامشی
ز شغلی کزو شرمساری رسد
به صاحب عمل رنج و خواری رسد
ز هرچ آن نیابی شکیبنده باش
به امید خود را فریبنده باش
امید خورش بهترست از خورش
به وعده بود زیره را پرورش
نبینی که در گرمی آفتاب
حرامست برزیره جز زیره آب
چو زیره به آب دهن میشکیب
به آب دهن زیره را میفریب
گلی کز نم ابر خوابش برد
چو باران به سیل آید آبش برد
ستمکارگان را مکن یاوری
که پرسند روزیت ازین داوری
به خون ریختن کمتر آور بسیج
در اندیش ازین کندهٔ پای پیچ
چه خواهی ز چندین سرانداختن
بدین گوی تا کی گرو باختن
بسا آب دیده که در میغ تست
بسا خون که در گردن تیغ تست
نترسی که شمشیر گردن زنت
بگیرد به خون کسی گردنت؟
کژاوه چنان ران که تا یکدومیل
نیندازدت ناقه در پای پیل
ببین تا چه خون در جهان ریختی
چه سرها به گردن در آویختی
بسا مملکت را که کردی خراب
چو پرسند چون دادخواهی جواب
بدین راست ناید کزین سبز باغ
گلی چند را سردرآری به داغ
منه دل بر این سبز خنگ شموس
که هست اژدهائی به رخ چون عروس
دلی دارد از مهربانی تهی
چه دل کز تنش نیست نیز آگهی
چو خاک از سکونت کمر بسته باش
شتابان فلک شد تو آهسته باش
تو شاهی چو شاهین مشو تیز پر
به آهستگی کوش چون شیر نر
عنانکش دوان اسب اندیشه را
که در ره خسکهاست این بیشه را
به کاری که غم را دهی بستگی
شتابندگی کن نه آهستگی
چو با بیگنه رای جنگ آوری
به ار در میانه درنگ آوری
بجز خونی و دزد آلوده دست
ببخشای بر هر گناهی که هست
ز دونان نگهدار پرخاش را
دلیری مده بر خود او باش را
چو شه با رعیت به داور شود
رعیت به شه بر دلاور شود
مشو نرم گفتار با زیر دست
که الماس از ارزیز گیرد شکست
گلیم کسان را مبر سر به زیر
گلیم خود از پشم خود کن چو شیر
کفن حله شد کرم بادامه را
که ابریشم از جان تند جامه را
ز پوشیدگان راز پوشیده دار
وزیشان سخن نانیوشنده دار
میاور به افسوس عمری بسر
که افسوس باشد بر افسوسگر
سخن زین نمط گرچه دارم بسی
نگویم که به زین نگوید کسی
ترا کایت آسمانی بود
ازین بیش گفتن زیانی بود
گرم تیز شد تیغ برمن مگیر
ز تیزی بود تیغ را ناگزیر
به تیغی چنین تیز بازوی شاه
قوی باد هر جا که راند سپاه
چو پرداخت زین درج درخامه را
پذیرفت شاه آن خرد نامه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از «خردنامه» به نقل از سقراط است و به نکات مهمی درباره حکمت، زندگی و رفتار آدمی اشاره میکند. در آن، سقراط از مهمترین ویژگیهای انسانی، یعنی خرد و هوش، صحبت میکند و به پادشاه توصیه میکند که به جای فکر کردن به لذتهای زودگذر، به آفرینش و کمال فکر کند. وی به انتخاب دوستان مناسب، پرهیز از حرامخواری، قناعت و میانهروی در خوردن و آشامیدن توصیه میکند و بر اهمیت رفتار درست با دیگران به ویژه زیر دستان تأکید دارد. همچنین، به دقت در رفتار در زمانهای سیاست و جنگ و عدم اعتماد به ظواهر مادّی اشاره دارد. مفهوم اصلی این متن، تأکید بر خرد، تدبیر و پرهیز از اسراف و زیادهروی است.
هوش مصنوعی: در روز سوم کین، طاق به رنگهای زیبا و شاد درآمد و من به تماشای این زرق و برق مشغول شدم.
هوش مصنوعی: دانای روم به سقراط گفت که باید نشانی از مهر را با مهر بر روی موم ایجاد کند.
هوش مصنوعی: کتاب باارزشی به نگارش درمیآید که شامل انواع دانشها و نصیحتهاست.
هوش مصنوعی: انسان حکیم و دانا از قبول کارهای بیهوده دوری میکند و به جای آن به جستجو و کاوش عمیق در مسائل مهم و ضروری میپردازد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که با هنر نوشتن و استفاده از کلمات زیبا، میتوان مفاهیم عمیق و ارزشمند را روی کاغذ به تصویر کشید و آنها را به زبانی فرهنگی و با درایت منتقل کرد.
هوش مصنوعی: هر طرح و نقش به دست هنرمند با نام خداوند ایجاد میشود و به تدریج و با تلاش، به اوج و بلندی میرسد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و توانا، که جهان و خلقت نیازمند اوست، آفریننده همه چیز است.
هوش مصنوعی: پس از ذکر نام خداوند و پناه گیتی، کلام بر نام پادشاه متمرکز شد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، در این چاه عمیق، تصویر را نشان نده، مگر با فرمان علم و خرد.
هوش مصنوعی: تو را از میان گوهرهای بسیار ساختهاند، نه برای بازی و تفریح، بلکه برای هدفی بزرگتر.
هوش مصنوعی: در مسیری که در پیش رو داریم، پلنگی پنهان است. به تو هشدار میدهم که جسارت نکن و مراقب باش!
هوش مصنوعی: هر جا که هستی، از جنگ و خوشحالی دوری کن و از رفیق مناسب خود فاصله بگیر.
هوش مصنوعی: وقتی که در جشن و شادی حاضر میشوی، میتوانی دوستان شاداب و خوشحال را در کنار خود داشته باشی.
هوش مصنوعی: به هیچ عنوان به چهره کسی غمگین نگاه نکن، چون این کار ممکن است باعث شود شادیات از بین برود.
هوش مصنوعی: وقتی در زمان تصمیمگیری و حکومت، فرمان عمومی را اعلام میکنی، باید توجه کنی که به حریفان ناآگاه و بیتجربه نگاه نکنی.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حال خوشگذرانی و تفریح است، نباید به او بیاحترامی کرد و با او برخورد تند و بیملاحظهای داشت. زیرا این نوع رفتار ممکن است نتیجهاش گستاخی و کنایهزنی در سخن از طرف آن فرد باشد.
هوش مصنوعی: اگر مانند دریا زندگی کنی و تنها به خودت فکر کنی، زندگی نمیتواند شیرین باشد؛ زیرا هر چیزی که مانند دریا به تنهایی مصرف کنی، تلخ و ناگوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: به هر فردی به اندازهای که لیاقت دارد، پاداش بده، مانند آب جوی که هر گلی را سیراب میکند و به جلو میبرد.
هوش مصنوعی: غذایی که در خانه نگهداری، بو و اثر آن میتواند به هفتاد خانه و بیشتر برسد و باعث آزار دیگران شود.
هوش مصنوعی: وقتی از خانه خارج میشوی، بوی خوش و عطر دلنواز تو در کوچه و درگاهت باقی میماند.
هوش مصنوعی: بنفشه وقتی که در گل است و هنوز شکوفا نشده، بوی ناخوشایندی دارد که پنهان شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که باد خوشبو و معطر به سر زلف کسی میخورد، در واقع او را به زیبایی و لطافتی خاص میآراید.
هوش مصنوعی: بخل و حرص نکن، زیرا این دنیا برای تو نیست و از آن، تنها یک لقمه نان برایت باقی میماند.
هوش مصنوعی: به یک تکه نان و کمی آب راضی باش، چون در نهایت چیزی بهتر از این دو نداریم و تو از خورشید هم برتر نیستی.
هوش مصنوعی: خدایی وجود دارد که به مانند تابش خورشید است، و ما ممکن است در میان گاو و خر نیز به او دست یابیم.
هوش مصنوعی: کسی که خود را به دنیا و مادیات تسلیم کند، در نهایت به موجودی بیاراده و بیفکر تبدیل میشود و از زندگی واقعی دور میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که قیامت فرا برسد، حساب و کتاب درست خواهد شد و هر چیزی به وزن و معیار خود سنجیده خواهد شد. در آن موقع، برای سوار شدن بر گاو یا خر، باید به دقت و انصاف عمل کرد.
هوش مصنوعی: اگر انسان از کم خوردن و کم مصرف کردن خود را به زحمت نیاندازد، رنج او کم خواهد شد. زیرا آنکه بسیار مصرف میکند، همچنان در رنج و گرفتاری باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: همیشه زبان مردان پست و بیارزش در گفتگوهای ناخوشایند و تلخ به میان میآید.
هوش مصنوعی: مانند شیران زندگی کن و به مقدار کم قناعت کن، زیرا کسی که دلش پر از ناخشنودی است، حتی با داشتن فراوانی هم احساس خوشحالی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: آنگونه که احمقها در صحبتهایشان از بیفکری و نادانی دم میزنند، این نشاندهندهی سادگی و طمعشان است که به راحتی به دام میافتند.
هوش مصنوعی: با دقت و مهربانی، از دریا همانند ابر در زمان بارش، قطرهای آب میگیرم و هیچ چیزی را دریغ نمیکنم.
هوش مصنوعی: مشک سقا که با ریختن آب پر میشود، نشاندهنده این است که برای تکمیل و پر شدن نیاز به چیزی خارجی دارد. منظور این است که مانند مشک، انسانها نیز برای پر شدن و به کمال رسیدن، نیاز به دریافت آموزهها و تجربیات از خارج دارند.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که این خوراکی به قدری خوب و خوشمزه است که باید طبق سلیقه و ذائقه خود، مقدار معقولی از آن را مصرف کرد.
هوش مصنوعی: ببخش و از آنچه باقی مانده است استفاده کن، زیرا هر کدام از اینها در جای خود باقی ماندهاند.
وقتی که تو بخشش کردی و به دیگران هم دادی و در نهایت چیزی از خودت بر جای گذاشتی، بهترین سرپرست و مدیر برای جهان تو هستی.
هوش مصنوعی: به ظاهرِ زیبا و خوش طعمه بودنِ یک چیز دقت کن، اما باطنِ آن را نیز در نظر بگیر؛ ممکن است آنچه زیبا و لذیذ به نظر میرسد، در واقع خطرناک و مضر باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که با چیزهای ترش و تند سر و کار داری، مثل سرکه، باید از نوزادانی که به شیر وابستهاند دوری کنی، چون ترکیب شیر و سرکه خوب نیست و ایجاد مشکل میکند.
هوش مصنوعی: بدن خود را به راحتی و بیخیالی نسپار و به سفر برو، در حالی که وسایل سفر را تهیه کردهای.
هوش مصنوعی: این که تو بیکار نشستهای و بیحوصلگی به سراغت آمده، باید به کار مشغول شوی تا از این حال و روز ناخوشایند رهایی یابی. فعالیت و تلاش باعث خواهد شد که این بیحوصلگی و کسالت از تو دور شود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زنده بمانی، خودت را پیش افرادی که ارزش تو را نمیدانند، بیفکن. تلاش کن و اقدام کن تا در زندگی پیشرفت کنی.
هوش مصنوعی: تو را به عنوان معبودی میپرستند و اگر از تو عبور نکنند، دست و پای آنها نمیتواند به سمت چیزی دیگر برود.
هوش مصنوعی: هر چند تو افراد زیادی را برای پرستش داری، اما نباید آنها را از فعالیتهایشان دور کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که تو با پا و دست خود به خدمت بیفتی و آن را به سمت پایین بفرستی، دیگر نیازی به پرستش نداری.
هوش مصنوعی: وقتی که دلت برای پرستشت تنگ شود و جای او خالی باشد، در آن حالت تو نیز بدون دست و پا میمانی.
هوش مصنوعی: زمانی که پرستندهای با سخنان زیبا و دلنشین پیدا کردی، از او انتظار نداشته باش که بیشتر از این مهربان باشد.
هوش مصنوعی: زن پرستاری که با لبخند و زبان شیرینش به دیگران محبت میکند، بهتر از شخصی است که با بدخلقی و دشواری خود، هرچقدر هم مهربان باشد.
هوش مصنوعی: اگر با زبان خوش صحبت کنیم، شاید رفتار ناخوشایند و بیمحبتی فایدهای نداشته باشد.
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی با ادب و احترام صحبت کن، چرا که اینگونه میتوانی شنونده را به خود جذب کنی.
هوش مصنوعی: صحبت کردن با ملایمت و لطافت نشانهای از دانایی و خردمندی است، در حالی که تندخویی و رفتار خشن، نشانهای از بیخود و ناپختگی به شمار میآید.
هوش مصنوعی: اگر گوینده سخن به درستی صحبت نکند، حتی اگر محتوای سخن خوب باشد، ارزش آن سخن کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از گفتار نابجا خود پشیمان شود، بهتر است که از حرف زدن خودداری کند؛ زیرا خاموشی حتماً بهتر از بیان کلمات نادرست است.
هوش مصنوعی: اگر از شغلی که انسان را به خجالت میاندازد بهرهبرداری شود، در نهایت به صاحب کار و عملی که انجام میدهد، سختی و رنج خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دست نمیآوری، صبور باش و به امید خودت فریب نخور.
هوش مصنوعی: امید به طلوع خورشید از خوردن وعدههای شیرین بهتر است، زیرا زیره به پرورش و رسیدگی نیاز دارد تا به بار نشیند.
هوش مصنوعی: بهتر است در گرمای آفتاب، زیر گیاهان و سایهها قرار بگیریم، زیرا در غیر این صورت، آسیب خواهیم دید.
هوش مصنوعی: وقتی زیره را در آب میزنی، با آب دهانش زیره را فریب نده.
هوش مصنوعی: گلی که به خاطر بارش باران خوابش برده است، وقتی سیل بیفتد، تمام آبش را خواهد برد.
هوش مصنوعی: به ستمکاران کمک نکن، زیرا ممکن است در روز قیامت از اعمال تو سوال کنند.
هوش مصنوعی: در اثر ریختن خون، نیازی نیست که از افکار و اندیشهها کم گذاشته شود، همانطور که از این درخت که ریشههایش پیچیده است، میتوان به عمق بیشتر دست یافت.
هوش مصنوعی: چه میخواهی از این همه دلسردی و ناامیدی، تا کی میخواهی در این بازی باخت بکشی؟
هوش مصنوعی: بسیاری از اشکهایی که ریخته میشود، نشان از حالتی عاطفی و احساسی دارد و بسیاری از خونهایی که به خاطر آسیبها و دردها بر زمین میریزد، به نوعی به زخمهایی اشاره دارد که به ما وارد شده است. این نشان میدهد که در زندگی ما، رنجها و ناراحتیها وجود دارند که بر ما تاثیر میگذارند.
هوش مصنوعی: اگر از این ترس که شمشیر گردن همسرت به خاطر خون کسی برگردد نترسی، پس باید بدانید که این کار ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در این بیت به مفهوم این اشاره شده است که با دقت و احتیاط عمل کن، تا در مواجهه با مشکلات یا موانع بزرگ، دچار آسیب یا شکست نشوی. به عبارتی، باید با تدبیر و هوش جلو بروی تا از خطرات دور بمانی.
هوش مصنوعی: نگاهی بینداز به اینکه چه خونهایی در دنیا ریختهای و چند سر را به گردنها آویختهای.
هوش مصنوعی: بسیاری از سرزمینها را ویران کردی، و وقتی از تو بپرسند که چگونه میتوانیم عدالت را درخواست کنیم، جواب چه خواهی داد؟
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان از باغی سرسبز چند گل را چید و به جای آنها غمی را به دل نشاند.
هوش مصنوعی: دل خود را به این چهرههای سبز و بیاحساس نسپار؛ زیرا که در زیر این ظاهر زیبا، خطرات و مشکلاتی نهفته است.
هوش مصنوعی: دل کسی که از محبت خالی باشد چه دلِ بیخبر از وجود تن خود است.
هوش مصنوعی: وقتی که زمین با آرامش و ثباتی که دارد، از کمرش باری را به دوش کشیده، آسمان و ستارهها به سرعت در حال حرکتاند؛ تو هم باید با آرامش و کندی پیش بروی.
هوش مصنوعی: در زندگی سعی کن به آرامی و با تدبیر پیش بروی، مثل شیر نر که به جای تیز پرواز کردن، با قدرت و حکمت مراحل را طی میکند. به یاد داشته باش که حتی اگر مقام و قدرتی داری، نباید عجول باشی و باید برنامهریزی کرده و با صبر عمل کنی.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک فکر یا اندیشه است که در مسیری دشوار و پرچالش حرکت میکند. بهنوعی، شاعر خواسته است تا نشان دهد که چگونه باید به هدایت و کنترل افکار خود پرداخته و آنها را از موانع و مشکلات عبور دهد. در واقع، این تصویرسازی به تلاش برای پیشرفت و غلبه بر مشکلات اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی غم و اندوه را از خود دور کنی، باید با سرعت و انرژی اقدام کنی و نه به آرامی و سستی.
هوش مصنوعی: زمانی که با یک فرد بیگناه به جنگ میروی، بهتر است در میانهی کار توقف کنی و تفکر کنی.
هوش مصنوعی: غیر از خونی که به دست دزد آلوده شده، بر هر گناهی که وجود دارد، بخشش کن.
هوش مصنوعی: از افرادی که به دلیل نداشتن فرهنگ و ادب، همیشه در حال نزاع و قهر هستند دوری کن و خودت را درگیر آنها نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه با رعیت به ملاقات داور میرسد، رعیت نیز نزد پادشاه شجاعت و دلیر بودن را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: برای تو با کسی که پایینتر از توست، بهطور ملایم و نرم صحبت نکن؛ زیرا الماس با افتادن روی زمین شکسته میشود.
هوش مصنوعی: به دیگران کمک نکن و به فکر خودت باش. از امکانات و قابلیتهای خود به نفع خود استفاده کن و اجازه نده که دیگران بر تو تسلط پیدا کنند.
هوش مصنوعی: کفن مانند عطر بادام شده است، زیرا از جان بیدار و تند جامهای ابریشمی ساخته شده است.
هوش مصنوعی: از رازهای کسانی که در خفا و پوشیده زندگی میکنند، محافظت کن و از آنها سخن نگو.
هوش مصنوعی: عمر خود را با اندوه و افسوس نگذران، چون افسوس به خودی خود تنها بر افسوسخوران اثر دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که من دربارهی این موضوع حرفهای زیادی برای گفتن دارم، اما هیچکس به خوبی من نمیتواند این مسائل را بیان کند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که تو در مقام و رتبهای بالا و والا هستی و هر چه بیشتر از این بگوییم، به نفع تو نخواهد بود و بهتر است که از تعریف و توصیف بیشتر خودداری کنیم.
هوش مصنوعی: اگر تیغ تند و تیزی بر من بیفتد، از آن نترسید؛ چون این تیزی بخشی از ذات تیغ است و نمیتوان از آن فرار کرد.
هوش مصنوعی: به تیزی این شمشیر، قدرت و توانایی شاه زیاد است. هر کجا که سپاه حرکت کند، به پیروزی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: وقتی که این نوشته با دقت و احتیاط آماده شد، پادشاه آن کتاب ارزشمند را پذیرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.