نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۵ - جنگ دارا با اسکندر
شه آزرم او به که یکسو کند
کزان پهلوان پیل پهلو کند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۱ - فرستادن اسکندر روشنک را به روم
فلک ناقه را زان سبکرو کند
که هر روز و شب بازیی نو کند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴ - تازه کردن داستان و یاد دوستان
سرآهنگ پیشینه کجرو کند
نوایی دگر در جهان نو کند
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۸ - مقالت پانزدهم در نکوهش رشگبَران
هر علَمی را که قضا نو کند
حفظ تو باید که روا رو کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
هست نامرد آنکه غیر او کند
در طریق دیگران او رو کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مُؤَثِّرَ فِي الوُجودِ اِلَّا الله» که صرف توحید است
هرچه گوید آنچه سازد او کند
خود نکو هرچه کند نیکو کند
عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
هر زمان شکلی دگر نیکو کند
هرچه بیند خویش مثل او کند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۰
مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند
بوی خود را واهلد در حال و زلفش بو کند
کافر و مؤمن گر از خوی خوشش واقف شوند
خوی را خود واکند در حین و خو با او کند
آفتابی ناگهان از روی او تابان شود
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۲
عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند
چونک رد خلق کردش عشق رو با او کند
کنک شاید خلق را آن کس نشاید عشق را
زانک جان روسپی باشد که او صد شو کند
چون نشاید دیگران را تا همه ردش کنند
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
ور بگیری کیت جست و جو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن
لطف شه جان را جنایتجو کند
زانک شه هر زشت را نیکو کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
کی بیاید بلبل و گل بو کند
کی چو طالب فاخته کوکو کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۶ - حکایت در تقریر این سخن کی چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم
آنک گل را شاهد و خوشبو کند
هر چپی را راست فضل او کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة
درد داروی کهن را نو کند
درد هر شاخ ملولی خو کند
سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق
ببخشای بر من که هرچ او کند
و گر قصد خون است نیکو کند
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶
گلها شکفت و جلوه به صد رنگ و بو کند
هرکس طواف در چمن و طرف جو کند
آب روان به پیش گل و عکس گل در آب
ماند به شاهدی که در آئینه رو کند
ما را که از فراق خزان دید باغ عمر
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹
چشمی که جز مطالعه روی او کند
آن به که بر جهان در منظر فرو کند
از زلفش آن دلی که زند دم، چگونه او
یاد آورد ز نافه و عنبر به بو کند
دولت در آن سر است که چوگان زلف یار
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۱۸
جاهل که لاف فضل زند کاش از نخست
آن نقد را ز کیسه خود جست و جو کند
خر کی زند ز مایده عیسوی نفس
گر زانکه سر به توبره خود فرو کند
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷
تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند
خضر رهی کجاست که می در سبو کند
ای طالب بهشت، در میفروش گیر
کانجا دهند آنچه دلت آرزو کند
آنکس که بر پیاله ی ما پشت دست زد
[...]
شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۶ - فی العلم وحده
هر کسی، نوعی از آن را رو کند
علم بر وفق طبیعت، خو کند