عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
گهی با رند در میخانه بودیم
گهی رخ در در بتخانه سودیم
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
گهی بوده گهی نابوده بودیم
گهی کشتیم و گه هیچی درودیم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید
بسی اسرار جان اینجا نمودیم
دَرِ معنی بیکباره گشودیم
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰
مدتی تا در این جهان بودیم
هرزه گفتیم و باد پیمودیم
مردمان در عمارت افزایند
ما همه در خسارت افزودیم
ای بسا کز برای سود و زیان
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۶ - در بیان آنکه اگر چه مولانا قدسنا الله بسره العزیز شمس الدین تبریزی را عظم الله ذکره بصورت در دمشق نیافت بمعنی در خود یافت زیرا آن حال که شمس الدین را بود حضرتش را همان حاصل شد
بی زمین و زمان بهم بودیم
از وجود جهان نیفزودیم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۲ - در بیان آنکه این عالم ذرهایست از آن عالم. زیرا این محدود است و آن نامحدود. و آن عالمها همه انوار و آثار حقاند و قایم بحقاند و از انوار او زندهاند. چون از این عالم محدود بگذری آن عالم نامحدود را که در جوار حق است ببینی واللّه العالم
پس چو ما روز و شب بهم بودیم
هرچه گفت او بصدق بشنودیم
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً مخمس
نه مهر بمهر تو فزودیم
گیرم نه در وفا گشودیم
نه بود هر آنچه مینمودیم
آخر نه من و تو دوست بودیم
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶
ما زنگ ز آینه زدودیم
در آینه روی خود نمودیم
رندانه در شرابخانه
بر جملهٔ عاشقان گشودیم
مستانه به یک کرشمهٔ دل
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - میهمان شدن مجنون شخصی را و هم آواز شدن با مرغی که از جفت خود جدا افتاده بود و ناله و فریاد می کرد
همراز حریم قرب بودیم
در مهد وفا به هم غنودیم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۴
تا سایه صفت آینه از زنگ زدودیم
خورشید عیان گشت مثالی که نمودیم
خون در جگر از حسرت دیدار که داریم
آیینه چکید از رگ آهی که گشودیم
امروز به یادیم تسلی چه توان کرد
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۵
جز حیرت ازین مزرعه خرمن ننمودیم
عبرت نگهی کاشت که آیینه درودیم
در زیر فلک بال نگه وا نتوان کرد
عمریست که واماندهٔ این حلقهٔ دودیم
فریاد که درکشمکش وهم تعلق
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۱
آنروز که از خواب عدم دیده گشودیم
جز دوست ندیدیم و دگر باره غنودیم
بیدار دل آن کاو که بیاد تو کند خواب
ما چشم بغوغای رقیب از چه گشودیم
سرگشته چو گوئیم از آن در خم چوگان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۰ - محمود شبستری قدّس سرّه
من و تو عارض ذات وجودیم
مشبکهای مشکات شهودیم
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند
چندانکه بمدح او سرودیم
یک نکته ز صد نگفته بودیم
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۰ - جبین را پیش غیر الله سودیم
جبین را پیش غیر الله سودیم
چو گبران در حضور او سرودیم
ننالم از کسی می نالم از خویش
که ما شایان شان تو نبودیم