گنجور

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۴

 

ز گوهر یمن گشت افروخته

عماری یک اندردگر دوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

یکی دشمنی باشد اندوخته

نمک را پراگنده بر سوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳

 

به ایوان خویش آمد افروخته

خرامان و چشم بدی دوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶

 

جهانی به آتش برافروخته

همه کاخها کنده و سوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۲

 

چو زنار قسیس شد سوخته

چلیپا و مطران برافروخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۴

 

نیستان سراسر شد افروخته

یکی کشته و دیگری سوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶

 

پلنگان و شیران آموخته

به زنجیر زرین دهن دوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۲

 

دگر گنج کش خواندی سوخته

کزان گنج بد کشور افروخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵

 

همه دژ سراسر برافروخته

همه خان و مان کنده و سوخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۶

 

برنج و بسختی جگر سوخته

ز رستم هنرها بیاموخته

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴

 

که روزی شوی ناگهان سوخته

خرد سوخته چشم دل دوخته

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳ - آغاز قصه

 

شده ورقه مسکین دل سوخته

به دل در ز عشق آتش افروخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

ز قتل پدر بد دلش سوخته

به جان اندرش آتش افروخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

دلش از غم عشق شد سوخته

چو شمعی شد از آتش افروخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن

 

بشد مام گلشاه دل سوخته

سوی ورقهٔ آتش افروخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه

 

شد از غم دل هر دو افروخته

جگر خسته گشتند و دل سوخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه

 

اگر کینه تان بد ز من، توخته

وگر خواستی سوختن، سوخته

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه

 

شد از مرگ آن هر دو دل سوخته

دل خلق بر آتش افروخته

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

درخشان ز تن خشت افروخته

چنان کآتش از هیزم سوخته

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۳