سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷
ای عمر عزیز داده بر باد ز جهل
وز بیخبری کار اجل داشته سهل
اسباب دوصد ساله سگالنده ز پیش
نایافته از زمانه یک ساعت مهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۱ - فی الکرامة
به حقیقت شنو نه از سرِ جهل
نیست این نکته بابت نااهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱۲ - در فترت و جهالت گوید و ستایش پیغمبران علیهمالسلام کند ذکرالانبیاء خیر من حدیث الجهلاء
عتبه و شیبه و لعین بوجهل
یک جهان پر ز ناکس و نااهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۴ - در تسویت پارسی و تازی
هرکه شد جان مصطفی را اهل
چکند ریش و سبلت بوجهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴ - فیالحقیقة والطریقة
تا کی این میل صحبت نااهل
میل نااهل داردت بر جهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۳ - در قناعت و انزوای خویش گوید
رنج با گنج و زحمت نااهل
چون بریدی طمع ترا شد سهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۲ - اندر بد دلی خویش گوید
کردهام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۳ - حکایت
کردهام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۷ - کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهانالدّین ابیالحسن علیبن ناصر الغزنوی یعرف به بریانگر
گرچه هستم اسیر هر نااهل
چشم دارم که کار گردد سهل
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵
ای عمر عزیز داده بر باد از جهل
وز بیخبری کار اجل داشته سهل
اسباب دو صد ساله سگالیده به پیش
نا یافته از زمانه یک ساعت مهل
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی غازی و مردی کافر که مهلت نماز به یکدیگر دادند
او نزد تیغت چو اول داد مهل
تو اگر تیغش زنی جهل است جهل
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت
دو روزم مهل ده چون هست این سهل
نداد القصه عزرائیل هم مهل
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۵) حکایت یوسف علیه السلام و نظر کردن او در آینه
ولی آئینه پنداشت، اینت نااهل
که او را میکند تحسین، زهی جهل
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
دماغش او خلل کرد است از جهل
شد اکنون او در اینجا خوار و نااهل
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
تو ندانستی که هر نااهل و اهل
کی خرد معشوق شاهان را ز جهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست
بتشکستن سهل باشد نیک سهل
سهل دیدن نفس را جهلست جهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۹ - کژ ماندن دهان آن مرد کی نام محمد را صلیالله علیه و سلم بتسخر خواند
من ترا افسوس میکردم ز جهل
من بدم افسوس را منسوب و اهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
سایه را تو شخص میبینی ز جهل
شخص از آن شد نزد تو بازی و سهل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۶ - فوت شدن دزد به آواز دادن آن شخص صاحبخانه را که نزدیک آمده بود که دزد را دریابد و بگیرد
قسمت خود خود بریدی تو ز جهل
قسمت خود را فزاید مرد اهل