فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵
ز خون برادر چو آگه شود
همه شرم و آزرم کوته شود
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۳۷ - بردن شهریار شنگاوه را به پیش ارژنگ شاه گوید
مبادا کزین شاه آگه شود
ز شادی مرا دست کوته شود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۵ - رفتن اسکندر به کوه البرز
ز هر داد و بیدادی آگه شود
به راه آرد آن را که از ره شود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۷ - خطاب زمین بوس
چو توفیق ما هر دو همره شود
سخن را یکی پایه در ده شود
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
چون ز فعل و قول خود آگه شود
ترک کلی گوید و باره شود
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرکه این برخواند او آگه شود
عاشق آسا آنگهی در ره شود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
در پیش چون بندگان در ره شود
تا نباید زو کسی آگه شود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب
چون به نزدیک ولی الله شود
آن زبان صد گزش کوته شود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۹ - سبب آنک فرجی را نام فرجی نهادند از اول
نجهد از تخییلها نی شه شود
تیر شه بنماید آنگه ره شود
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٧ - انوشیروان و موبدان
دگر آنکه گر کهتری مه شود
ز همتای خود در هنر به شود
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۰ - چگونگی احوال پریدخت به دست عالمافروز پری
طغانشه ازین حال آگه شود
همه روز شادیت کوته شود
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۹ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت دوم
از آن پیش کین دیو آگه شود
ز چاره مرا دست کوته شود
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۳ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت دوم
ازین راز ما هیچ آگه شود
ز چاره مرا دست کوته شود
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۸ - مقاله چهارم در اقامت نمازهای پنجگانه که پنجه طاقت قوی پنجگان تاب مشقت داده اوست و جبین عزت گردن فرازان به خاک مذلت نهاده او
تا چو به معراج تو را ره شود
دست شیاطین ز تو کوته شود
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۷
چو آفتاب جمال تو آشکاره شود
چراغ لعل به فانوس سنگ خاره شود
نشان آبله افزود حسن روی ترا
یکی هزار شود ماه چون ستاره شود
عنان حزم مبادا زکف دهد که دلت
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
هزار دور از سپهر چو بگذرد گه شود
که تا یک آدم بدهر صفیعلی شه شود
چرا نه بینی که چون میان کل بشر
یکی بدین وزن و سنگ عیان بنا گه شود
ز سیصد و شصت شب شبی بود لیل قدر
[...]
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱- سوره الفاتحه » ۱- آیه ۱
شش برابر چون یکی با ده شود
ذات مطلق آید والله شود