و دیگر که از شهر ارمان شدند
به کینه سوی زابلستان شدند
شماساس کز پیش جیحون برفت
سوی سیستان روی بنهاد و تفت
خزروان ابا تیغزن سی هزار
ز ترکان بزرگان خنجرگزار
برفتند بیدار تا هیرمند
ابا تیغ و با گرز و بخت بلند
ز بهر پدر زال با سوگ و درد
به گوراب اندر همی دخمه کرد
به شهر اندرون گرد مهراب بود
که روشن روان بود و بیخواب بود
فرستادهای آمد از نزد اوی
به سوی شماساس بنهاد روی
به پیش سراپرده آمد فرود
ز مهراب دادش فراوان درود
که بیداردل شاه توران سپاه
بماناد تا جاودان با کلاه
ز ضحاک تازیست ما را نژاد
بدین پادشاهی نیم سخت شاد
به پیوستگی جان خریدم همی
جز این نیز چاره ندیدم همی
کنون این سرای و نشست منست
همان زاولستان به دست منست
ازایدر چو دستان بشد سوگوار
ز بهر ستودان سام سوار
دلم شادمان شد به تیمار اوی
برآنم که هرگز نبینمش روی
زمان خواهم از نامور پهلوان
بدان تا فرستم هیونی دوان
یکی مرد بینادل و پرشتاب
فرستم به نزدیک افراسیاب
مگر کز نهان من آگه شود
سخنهای گوینده کوته شود
نثاری فرستم چنان چون سزاست
جز این نیز هرچ از در پادشاست
گر ایدونک گوید به نزد من آی
جز از پیش تختش نباشم به پای
همه پادشاهی سپارم بدوی
همیشه دلی شاد دارم بدوی
تن پهلوان را نیارم به رنج
فرستمش هرگونه آگنده گنج
ازین سو دل پهلوان را ببست
وزان در سوی چاره یازید دست
نوندی برافگند نزدیک زال
که پرنده شو باز کن پر و بال
به دستان بگو آنچ دیدی ز کار
بگویش که از آمدن سر مخار
که دو پهلوان آمد ایدر بجنگ
ز ترکان سپاهی چو دشتی پلنگ
دو لشکر کشیدند بر هیرمند
به دینارشان پای کردم به بند
گر از آمدن دم زنی یک زمان
برآید همی کامهٔ بدگمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان به نقل از فردوسی ادامه پیدا میکند تا به حوادثی در سرزمین زابلستان و سیستان میرسد. شناسایی این مکانها و جنگهایی که در آنجا رخ میدهد، حاکی از تلاش شخصیتهای اصلی برای مقابله با دشمنان و حفظ سرزمینشان است. در این بخش، شمشیری از جانب سپاهیان ترکان به نمایش گذاشته میشود و احساسی از کینه و سوگ در میان شخصیتها به ویژه زال و مهراب وجود دارد. مهراب پیامی برای شناسایی وضعیت و فعالیتهای دشمن ارسال میکند و نسبت به خطراتی که تهدیدشان میکند هشدار میدهد. او نگران فرستادن پیامرسانی به افراسیاب است تا از اتفاقات پنهانی مطلع شود. در نهایت، او میخواهد با فرستادن هدایا و کمکها، دل پهلوانان را شاد کند و جنگها را بهتر مدیریت نماید.
هوش مصنوعی: و همچنین کسانی که از سرزمین آرمان بیرون رفته بودند، به خاطر کینه و انتقام به سمت زابلستان رفتند.
هوش مصنوعی: شماساس، وقتی که از جلوی جیحون عبور کرد، به سمت سیستان رفت و به آنجا روی آورد و دلی گرم و پرشور داشت.
هوش مصنوعی: خزروان که مردی دلیر و شجاع است، با جمعی از سربازان خود که هر کدام چهل هزار نفرند، از مردان بزرگ ترک زبانه که همگی با خنجرهایشان آماده نبرد هستند، به جنگ میرود.
هوش مصنوعی: آنها با کمال هوشیاری و عزم راسخ به سمت هیرمند رفتند، با سلاحهای کشنده و شانس و اقبال مناسبی که داشتند.
هوش مصنوعی: برای پدر زال، به خاطر غم و درد، او را در گورابی به خاک سپردند.
هوش مصنوعی: درون شهر، دور مهراب، فردی بود که پرانرژی و بیدار بود و به خواب نمیرفت.
هوش مصنوعی: پیامآوری از طرف او به سمت شما آمد و رویش را به سوی شما قرار داد.
هوش مصنوعی: به نزد چادر آمد و از مهراب، سلام و درود بسیار به او داد.
هوش مصنوعی: دل بیدار و هوشیار شاه توران همیشه در جنگ و نبرد باقی خواهد ماند و تا ابد در افتخار و اقتدار با کلاه سپاهی خود ایستاده است.
هوش مصنوعی: ما از نسل ضحاک هستیم و به همین خاطر به این پادشاهی به سختی خوشحال نیستیم.
هوش مصنوعی: برای داشتن روح و جان پیوسته، من خود را خریدم و جز این راهی دیگر ندیدم.
هوش مصنوعی: اکنون این خانه و جایی که من در آن نشستهام، همانطور که روزگاری دور در اختیار من بوده، باز هم در دست من است.
هوش مصنوعی: وقتی که دستان (پیکر) از غم و اندوه پر شد، به خاطر ستایش سام سوار ناراحت و محزون شد.
هوش مصنوعی: دل من از محبت و مراقبت او خوشحال شد، اما در عین حال تصمیم گرفتم که هرگز چهرهاش را نبینم.
هوش مصنوعی: من از قهرمان معروف میخواهم زمان بگیرم تا بتوانم هیون (سوارکار) را به سرعت بفرستم.
هوش مصنوعی: مردی عاقل و تندخوی را به نزد افراسیاب میفرستم.
هوش مصنوعی: اگر از درون من خبر داشته باشد، صحبتهای گویا و طولانی بیفایده خواهد بود.
هوش مصنوعی: اینجا گفته میشود که هدیهای ارسال میکنم که شایسته است و هر چیزی که از درگاه پادشاه فراتر از این باشد، مناسب نیست.
هوش مصنوعی: اگر او چنین بگوید که به نزد من بیا، من جز در کنار تختش نخواهم بود.
هوش مصنوعی: تمامی حکمرانی و تاج و تخت خود را به کسی میسپارم که همیشه دلش شاد باشد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم بدن قهرمان را به رنج بیندازم، بلکه به او هر آنچه میخواهم میدهم که به خود ببالد و خوشحال باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا دل پهلوان از طرفی بسته شد و از طرف دیگر دست به کار چارهجویی زد.
هوش مصنوعی: پرندهای را به پرواز درآور که نزدیک زال است و او را به افراز و بالا بردن مشغول کن.
هوش مصنوعی: به دستان بگو هرچه از کارهای تو دیدند، به آن بگویند که از آمدن تو خسته شدهاند.
هوش مصنوعی: دو قهرمان به اینجا آمدند تا بجنگند، مانند سپاهی که از ترکان آمده و همچون پلنگی در دشت است.
هوش مصنوعی: دو گروه به سمت هیرمند آمدند و من به خاطر دینارهایم در زنجیر شدم.
هوش مصنوعی: اگر از آمدن تو سخن بگویند، حتی برای مدت کوتاهی هم که شده، امید و آرزوهای بدبینانه از دلها دور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.