میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۸ - النوبة الثالثة
زین بیش مزن تو ای سنایی غم عشق
کآواره چو تو بسند، در عالم عشق
بپذیر تو پند و گیر یک ره کم عشق
کز آب روان گرد برآرد غم عشق
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶
ای لب تو نگین خاتم عشق
روی تو آفتاب عالم عشق
تو ز عشاق فارغ و شب و روز
کار عشاق بیتو ماتم عشق
نتوان خورد بیتو آبی خوش
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه
عجایب جوهریست این عالم عشق
که میگوید عرض باشد غم عشق
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
خرامان میشوی در عالم عشق
نگه داری اساس محکم عشق
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
نهان شو شیخ اندر عالم عشق
مزن دم هیچ شیخا همدم عشق
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
قناعت جوهریست ازعالم عشق
که میخوانند او را آدم عشق
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
بده انصاف تو در عالم عشق
که دیدی بار دیگر آدم عشق
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۶۰ - در بیان موعظه و معرفت گفتن ولد در خدمت شیخ صلاح الدین عظم الله ذکره و فرمودن او که خواهم که تو نمانی تا از تو موعظه و معرفت من گویم که در عالم وحدت دوی نمیگنجد و مثل آوردن
همه صافی شوند چون یم عشق
همگان دم زنند از دم عشق
ناصر بخارایی » ترجیعات » شمارهٔ ۳
بیدلان را نی است همدم عشق
که به هر دم همیزند دم عشق
بی زبان است و راز میگوید
کو یکی رازدار محرم عشق
چنگ را بین پلاس پوشیده
[...]
شاه نعمتالله ولی » ترجیعات » ترجیع سوم
دوشم از غیبت پیر عالم عشق
این سخن یاد دادم از دم عشق
کای گدای همه قدح نوشان
جام می نوش تا شوی جم عشق
کرده ام خود به ترک مردم عقل
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۱
بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق
به چشم اهل محبت نگین خاتم عشق
هنوز صبح وجود از شب عدم طالع
نگشته بود که بودم چو صبح همدم عشق
مزن ز گریه ما خنده کآب دیده ما
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۴ - غزل گفتن عیینه در حسب حال خود
گفت کای بیخبر ز ماتم عشق
غافل از جانگدازی غم عشق
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۲ - نخل بیان فضیلت عشق بستن و شاخچه آغاز سبب نظم کتاب به آن پیوستن
ز عالم رویت آور در غم عشق
که باشد عالمی خوش عالم عشق
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۹ - ملاقات کردن مجنون با لیلی در یکی از راهها و در انتظار مراجعت او در مقام حیرت ایستادن و شیان کردن مرغ بر سر وی
افتاده به موج قلزم عشق
بیخود شده از تلاطم عشق
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » مقدمه » بنام یزدان پاک
ز عالم روی آور در غم عشق
که باشد عالمی خوش عالم عشق
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
به بحر چرخ یعنی شبنم عشق
به اصل هر خوشی یعنی غم عشق
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - در تعریف خواجه میرزاجان بقال
بیا ساقی که مردم از غم عشق
دم تیغ اجل باشد دم عشق
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه
گر بدانی حقیقت غم عشق
نشوی جز انیس و همدم عشق
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۸ - درخطاب به ولی حضرت معبود و سلطان وجود و مالک غیب و شهود، حضرت مهدی موعود علیه صلوات والسلام من ﷲ الودود و طلب استعانت از آن شاه ذوالجود نمودن و (من ﷲ التوفیق)
تاچه دیگر باز، جو شد یَّمِ عشق
دم زند از کیف عشق و کَّمِ عشق