بعد الحمد قبل کل کلام
بصفات الجلال و الاکرام
حمد او تاج و تارک سخن است
صدر هر نامه ی نو و کهن است
خامه چون تاج نامه آراید
دره التاج، نام او شاید
سر غزل دیوان فصاحت بیان قافیه سنجان معجز طراز، و حسن مطلع طوطی صفتان شیرین کلام سحر پرداز، نظم ناظمی است که نظام سلسله مکونات از اشعه قدرت او قصیده ایست مطلعش منور بکواکب ثواقب نور محمدی که :
«اول ما خلق الله نوری » اشارتیست بدان . و مقطعش مزین به خلخال نبوت احمدی که : « ولکن رسول الله و خاتم النبیین » کتابتی است از آن، نعت کمال جلالش شمه ای از دیوان بهارستان فصحای بلاغت انتماء و منقبت آل کثیرالنوالش سر لوحه تذکره شعرای فصاحت لواست، اعنی آن صدر نشینان مجالس انفاس قدس و شمایم گلزار نفحات انس .
لیس کلامی یفی بنعت کماله
صل الهی علی النبی و آله
صل اللهم و بارک علیه و ارزقنا درجه الشفاعه یوم المیزان و سلم علی عترته و اصحابه خصوصا المرتضی و الزهرا و سبطین و ائمه الدین بصفحات السعادت صدر الکتاب و لصحایف الهدایت فصل الخطاب و بعد چنین گوید فقیر حقیر مستهام ابن اسماعیل الحسینی سام، ختم الله لنا با الحسنی، بر ضمیر آفتاب انجلای مهر ورزان الهام آرای و خاطر عاطر سحر پردازان معجز نمای، پوشیده نخواهد بود که عروج دل و جان بر غرفات رفیع البنیان قصر وصول و صعود روح و روان بر شرفات بلند ایوان مسند قبول متصور نیست، مگر به حبل المتین عشق و وفا و عروه الوثقای لا انفصام لها، زیرا که نفیس ترین جوهر هدیه که از پیشگاه تخت شاهنشاه عالم بالا بر منزویان خلوت خانه « و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا» نازل میشود لؤلؤ آبدار مهر و محبت و یاقوت شفاعت عشق و مودتست، ان احبکم الله الذین یألفون و تألفون.
در جهان نیست متاعی که ندارد بدلی
خاصه عشق بود منقبت بی بدلی
آری عشق خلعتی است که تار و پودش در کارگاه « یحبهم و یحبونه » اندوخته اند و طراز تعلق از جانبین در کارخانه بود دوخته اند ان کنتم یحبون الله فاتبعونی یحبکم الله
دل فارغ ز درد عشق دل نیست
تن بیدرد دل، جز آب و گل نیست
ز عالم روی آور در غم عشق
که باشد عالمی خوش عالم عشق
غم عشق از دل ما . کم مبادا
دل بی عشق در عالم، مبادا
سخن، که یکی از خصایص انسانیست ثمره ی او و شعر که یکی از محسنات روحانیست منتج از او .
سخن، دیباچه دیوان عشق است
سخن، نوباوه بستان عشق است
خرد را کار و باری چون سخن نیست
جهانرا یادگاری چون سخن نیست
شعر، گوهر گرانمایه کان وجود است و اختر بلند پایه سپهر مقصود .
شعرا، برگزیده درگاه الهیند و ذات ایشان مهبط انوار نامتناهی، نظامی راست :
پیش و پسی بست صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا
اگر چه فرقه ای از ایشانرا بنابر مدح و ذم لئیمان خلعت شقاوت ابدی از جامه خانه ی « و الشعراء یتبعهم الغاوؤن» پوشانیده اند و در بادیه ضلالت « الم ترانهم فی کل و اد یهیمون» سر داده، اما دیگران را بجهت سعادت حسن معرفت از اقداح راح « الا الذین آمنو و عملو الصالحات » ساغر ناب چشانیده، و ابواب تلقین ذکر « و اذکرالله کثیرا» بر روی آمال و امانی ایشان گشاده اند و هر چند که حضرت ناظم سلسله ی نبوت و معدل میزان رسالت را، بموجب مؤدای « و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له » از شعر منع نموده اند و ذات قدسی صفاتش را از آلایش شعراء و « ما هو شاعرا و مجنون »، معرا ساخته اند و این خود دلیلی واضح و برهانی لایح، بر ارتقای مراتب شعر و شاعری است چه کوتاه نظران اندک بین نظم و ترتیب قرآن را متهم بسلیقه شعرا، ندارند و معاندان دور از جاده یقین، متصدی تحدی آنرا از زمره شعرا نشمارند و این کمالیست ظاهر و اعتلائی باهر .
پایه ی شعر بین که چون ز نبی
نفی نعت پیمبری کردند
بهر تکذیب صحت قرآن
نسبت او بشاعری کردند
بی سخن، سخنوران این روزگار گوی لطافت بچوگان مسابقت از شعرای سلف ربوده اند و بصیقل نزاکت و دقت زنگ کدورت از خاطر اهل ادراک زدوده اند، هر یک در اقلیم سخنوری، خسرو و سعدی و انوری، و هریک در کشور دانائی، پیشوای فردوسی و سنائی ؛ اما چون رسایلی که خصوصیات حالات و صادرات اقوال و مقامات این زمره کثیرالصفات مرقوم رقم بلاغت شیم گشته، چون بهارستان و مجالس النفائس و تذکره الشعرا از این طبقه اثری نیست و از این طایفه خبری نه، چرا که این فرقه جلیل القدر بعد از تدوین آنها از بدو طلوع آفتاب عالمتاب این دولت عظمی، الی یومنا هذا، لوای فصاحت افراشته اند و دواوین بلاغت آئین در میان همگنان گذاشته اند. لاجرم چون ملاحظه نمود که بمرور ایام، و تمادی شهور و اعوام، ذکر این نادره گویان از صفحه ی زمان سترده میگردد، و مهما امکن تتبع احوال و خلاصه اشعار و اقوال هر یک نموده، بر صحیفه تحریر نگاشت و این صحیفه گرامی، که موسومست به تحفه سامی مشتمل است بر : یک تنبیه و « هفت صحیفه » و « ذیلی » بر آن، امید که بدین وسیله بر خاطر فیض مآثر ارباب فهم و ذکاء و ضمیر منیر اصحاب مهر و وفا مقبول گشته ذیل عفو و اغماض بر سهو و نقصان این صحایف پوشیده بقدر وسع در اصلاح معایب آن کوشند .
و منه الاعانه و التوفیق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شعر
بیت
شعر
جامی
جامی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.