گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۸ - مدح سید کائنات و خاتم المرسلین

 

سید کل نسل آدم اوست

سبب رحمت دو عالم اوست

سنایی
 

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح ملک الوزراء مختار الدین

 

صاحب صاحب قران در عالم اوست

آصف الهام و سلیمان خاتم اوست

خاقانی
 

عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت

 

درنگر کین عالم و آن عالم اوست

نیست غیر او وگر هست آن هم اوست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید

 

از آن بحری که گردون شبنم اوست

فلک زان عشق اندر ماتمِ اوست

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

می ده که دل ریش مرا مرهم اوست

سودازدگان عشق را همدم اوست

پیش دل من خاک یکی جرعه بهست

از چرخ که کاسۀ سر عالم اوست

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۹ - در بیان آنک ثواب عمل عاشق از حق هم حق است

 

عاشقان را شادمانی و غم اوست

دست‌مزد و اجرت خدمت هم اوست

مولانا
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۳ - در نعت خلیفه اول

 

زبده صادقان عالم اوست

همدم شاه نسل آدم اوست

همام تبریزی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳۰

 

آنک مرغ جان مشتاقان اسیر دارم اوست

سی و یک در چل ببین تا چند باشد نام اوست

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۰

 

عارف سرّ عین عالم اوست

واقف راز اسم اعظم اوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

نیک تأمل کنی از آدم اوست

کشف همه قاعده خاتم اوست

نسیمی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

نقاش ازل کان خط مشکین رقم اوست

یارب چه رقم های عجب در قلم اوست

خاک قدم دوست شدم نیست کسی را

آن عیش که امروز مرا در قدم اوست

بیرون بود از سلسله اهل ارادت

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

جان من مسکین که گرفتار غم اوست

موقوف بیک گوشه چشم کرم اوست

ما مست جفاییم و نخواهیم زساقی

هر جرعه که بی چاشنی زهر غم اوست

عمری است که در مدرسه از فکر دهانش

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

خوشا کسی که به کوی تو بخت همدم اوست

سفال درد سگان تو ساغر جم اوست

دلم که در خم چوگان زلف تست چو گوی

شکسته شد همه عمر و هنوز در خم اوست

به مرگ مدعی از درد، دل بسوخت مرا

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲