لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
همام تبریزی

پیشوا یار غار او صدیق

آن رسیده به عالم تحقیق

برگزیده رسول و یزدانش

ارجحی گفته بهر ایمانش

گفت از بهر قوت از غفار

ثانی اثنین اذهما فی الغار

پشت بر عالم فنا کرده

رو به سلطان انبیا کرده

مرده از حرص و از هوای بدن

زنده زایمان و عقل و خلق حسن

از سخن در معانی افزوده

محض ایمان و عقل و جان بوده

در ره دین باخت دنیی را

راز قش داد گنج معنی را

زبده صادقان عالم اوست

همدم شاه نسل آدم اوست

از سکوت و سکون و افعالش

گشت روشن کمال احوالش

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]