گنجور

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۶ - بند پاره کردن شهریار در بارگاه هیتال شاه گوید

 

بدین کین سه فرزند من کشته است

مرا بخت یکباره گی گشته است

عثمان مختاری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

و گر مریم درخت قند گشته است

رطب‌های مرا مریم سرشته است

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت مفلسی که عاشق ایاز شد و گفتگوی او با محمود

 

گفت زیرا گو چو من سرگشته است

من چو او و او چو من آغشته است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه گویند عشق این تخم کشته است

که حق او را بدست خودسرشته است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

چو عطار این زمان از سرگذشته‌است

به جان جان جان مهرت نوشته است

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱ - المقالة ‌الثانیة عشره

 

پیر گفتش آسمان سرگشته است

وز شفق در خون دل آغشته است

عطار
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۰

 

مؤذّن بانگِ بی‌هنگام برداشت

نمی‌داند که چند از شب گذشته است

درازیِّ شب از مژگانِ من پرس

که یک‌دم خواب در چشمم نگشته است

سعدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۹

 

هر که کشته شود به عشق خدا

به یقینم که او خدا گشته است

خونبها خود هدیه به گشتهٔ خویش

تا نگوئی که او چرا کشته است

پادشاهی دهد به درویشی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۳ - پیغام بردن صبا نزد معشوق

 

از محنت عشق زار گشته است

درد دلش از دوا گذشته است

ابن عماد
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

عیب پری مکن که نهان از تو گشته است

دیوی که عیب خود بشناسد فرشته است

از باغ بخت سبزه عیشش کجا دمد

عاشق که غیر ملامت نکشته است

گر سر نهم بپای سگت عیب مکن

[...]

اهلی شیرازی
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۳ - رجوع به‌ حکایت‌ زعفر جنی‌ و جنیان

 

صاحب‌ این‌ اعتقاد آن گشته‌ است‌

کاعوجاج او ز حد بگذشته‌ است‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۱ - در بیان شهادت‌ عبدﷲ بن‌ الحسین‌ علیه‌ السلام

 

هر سر مویم‌ ز دلها پشته‌ است‌

قتلگاه صد هزاران کشته‌ است‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۲- سوره یوسف » ۱۰- آیات ۳۰ تا ۳۳

 

این نه آدم زاده بل کافرشته است

شایدت گر دل به عشق آغشته است

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه

 

آن کس که خاک آدمی خاکی سرشت است

تخم نهال و هستی ذرات کشته است

بنیاد جمله را به فنا بار هشته است

بر کنج خشت قصر خورنق نوشته است

صامت بروجردی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۷ - شاهنشاهی اردشیر ثانی معروف به منسومون

 

گزنفون کزان راه برگشته است

همی نغز تاریخ بنوشته است

میرزا آقاخان کرمانی
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۲

 

نمیدانی که ایرج پیر گشته است

اگر چیزی ازو دیدی گذشته است

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران

 

مشرق از او زیر و بالا گشته است

خاک مغرب‌ را به خون‌ آغشته‌ است

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲