نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
غم از حد رفت و غمخوارم کسی نیست
تویی و در تو غمخواری بسی نیست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
چو هرمز در سخن گفتن کسی نیست
بسی میداند و عمرش بسی نیست
عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر
ز مردم تابمردم ره بسی نیست
اگر مردت کسی اکنون کسی نیست
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۱ - در بیان اقسام اهل ایمان
گهی دعوی کند چون من کسی نیست
به از من اندرین عالم بسی نیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید
یگانه در جهان جز تو کسی نیست
جهان نزد تو جانان جز خسی نیست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵
ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست
لیکن چه کنم محرم این راز کسی نیست
بر سر بتوان رفت به منزل گه محبوب
سهل است پیاده بروم گر فَرَسی نیست
پنداشتم اوّل که مرا خاص مرایی
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶
ای هم نفسان لایق من هم نفسی نیست
در خورد من آخر چه کسم من که کسی نیست
دارم هوس هم نفسی در سر و جانی
بر دوش سری نیست که در وی هوسی نیست
فرهاد صفت بر لب شیرین بدهم جان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۴ - توجه نمودن سید عامریان، سوی داروخانه دارالشفاء محنت و اندوه، تا طلب شربت وصال خسته کند، و تلخ کام بازگشتن
بر وی چو کفایتش بسی نیست
نیروی تعهد کسی نیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۳
مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست
کاندر شکرستان شکری بی مگسی نیست
کس نیست که در دل غم عشق تو ندارد
کانرا که غم عشق کسی نیست کسی نیست
باز آی که با هم نفسی خوش بنشینیم
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۴۶
درون خلوت ما جز من و تو هیچ کسی نیست
بیا و هم نفسی کن که عمر جز نفسی نیست
نه هر کسی بتواند قدم نهاد در آتش
که عشق بازی پروانه کار هر مگسی نیست
مرا ز قید تو روی خلاص نیست به ناکام
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۴۷
مونس ما ای صبا بجز تو کسی نیست
هم نفسی با تو بجویم نفسی نیست
دیده و دل را چو تازه آب و هوا نیست
بی هوسان را بدین هوا هوسی نیست
مرغ مقیّد ره گریز ندارد
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۱ - غزل
فریاد همی دارم و فریاد رسی نیست
پندار درین گنبد فیروزه کسی نیست
ای باد خبر بر، بر آن یار همی دم
کز بهر خبر جز تو مرا همنفسی نیست
از هستی من جز نفسی باز نماندهست
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۶۲ - در نصیحت فرماید
دوری تو وگرنه ره بسی نیست
غیر از تو حجاب تو کسی نیست
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
افسوس که جز ناله مرا همنفسی نیست
فریاد که خون شد دل و فریادرسی نیست
کس نیست که گوید خبر از منزل مقصود
وز هیچ طرف نیز صدای جرسی نیست
ما را هوس توست برآنیم که در سر
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
از من تا مگر ره بسی نیست
امروز به روز من کسی نیست
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۱ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
چو دید آخر که ره با او بسی نیست
شدش روشن که غیر از او کسی نیست
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
دل مرده از آنم که مسیحا نفسی نیست
فریادم از آنست که فریاد رسی نیست
از خانقه ایشیخ در کس نگشایند
معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست
ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵
گر یار مرا میل من خسته بسی نیست
من دانم و او محرم این راز کسی نیست
گر بوالهوسان را هوس شربت وصل است
مارا بجز از چاشنی غم هوسی نیست
من بنده آن شوخ که از تندی و تلخی
[...]
وحشی بافقی » ناظر و منظور » یاد نمودن ناظر از بزم آشنایی و ناله کردن از اندوه جدایی و شکایت بخت نامساعد بر زبان آوردن و حکایت طالع نامناسب بیان کردن
مرا جز دود دل در بر کسی نیست
چو شمع صبح تا مردن بسی نیست