گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۳

 

پس اندیشه کرد آنک دشمن بسیست

گمان بد و نیک با هرکسیست

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۸

 

در بحر یقین که در تحقیق بسیست

گرداب درو چو دام و کشتی نفسیست

هر گوش صدف حلقهٔ چشمیست پر آب

هر موج اشاره‌ای ز ابروی کسیست

ابوسعید ابوالخیر
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

در جهان خاص و عام هر دو بسی‌ست

نه که خاص این جهان ز بهر کسی‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار

 

در این ره چو من خوابَنیده بسیست

نیارد کسی یاد که آنجا کسیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر

 

در این داستان داوریها بسیست

مرا گوش بر گفتهٔ هر کسیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو

 

شنیدم که جادوی هندو بسیست

نخواندم که جادوی هندو کسیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۲ - افسانهٔ ماریه قبطیه

 

جهان را چنین گنج گوهر بسی‌ست

کلید در گنج با هر کسی‌ست

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت صعوه

 

در جهان او را طلب کاران بسیست

وصل او کی لایق چون من کسیست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن

 

کوه‌های آتشین در ره بسی‌ست

وین چنین کاری نه کار هرکسی‌ست

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را

 

در جهان بازگونه زین بسیست

در نظرشان گوهری کم از خسیست

مولانا
 

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵

 

هر که هر بامداد پیش کسیست

هر شبانگاه در سرش هوسیست

دل منه بر وفای صحبت او

کآنچنان را حریف چون تو بسیست

مهربانی و دوستی ورزد

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷

 

خنک وجودِ کسی کِه ش نظر به هم نفسی ست

که بویِ هم نفسی یافته ست هر که کسی ست

نمی شود به سر از همدمی دمی آن را

که اندکی به گریبانِ عقل دست رسی ست

بیا که گر بروی تا هزار سال از تو

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۴ - در بیان علومی که همراه نفس شوند

 

حاصل این سه علم ارچه بسیست

زود دریابد، ار به خانه کسیست

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٧ - انوشیروان و موبدان

 

مرگ بهشتاد و نود در بسیست

و آنکه نمردست گرانجان کسیست

ابن یمین
 
 
۱
۲