هر که هر بامداد پیش کسیست
هر شبانگاه در سرش هوسیست
دل منه بر وفای صحبت او
کآنچنان را حریف چون تو بسیست
مهربانی و دوستی ورزد
تا تو را مکنتی و دسترسیست
گوید اندر جهان تویی امروز
گر مرا مونسی و همنفسیست
باز با دیگری همین گوید
کاین جهان بی تو بر دلم قفسیست
همچو زنبور در به در پویان
هر کجا طعمهای بود مگسیست
همه دعوی و فارغ از معنی
راست گویی میان تهی جرسیست
پیش آن ذم این کند که خریست
نزد این عیب آن کند که خسیست
هر کجا بینی این چنین کس را
التفاتش مکن که هیچ کسیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پردهٔ عرش و آیهٔ الکرسیست
شهد فردوس و حجرهٔ قدسیست
در جهان خاص و عام هر دو بسیست
نه که خاص این جهان ز بهر کسیست
حاصل این سه علم ارچه بسیست
زود دریابد، ار به خانه کسیست
گفت خامش که این مقام کسیست
که به هر موی من ازو هوسیست
نشئهی جام ما ز فیض کسیست
کو چو بحری و دهر همچو خسیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.