اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب
شناسند یکسر همه هند و سند
که هستی تو در گوهر خویش سند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
مکن ماها به بخت خویش ببسند
بدین کت داد یزدان باش خرسند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
به درد من مشو یکباره خرسند
مرا در چاه رنج افتاده مپسند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۰ - اندر شُکر گوید
کورْچشمان عالمِ هوسند
عور جسمان چو مور و چو مگسند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
خلق را آنچه عالی اندخسند
شرم و ایمانش عذرخواه بسند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳ - جوابها که با نفس کلّی گوید
عندلیبان روضهٔ انسند
ساکنان حظیرهٔ قدسند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۱ - التمثیل فی حبّ الدّنیا و غرورها
در جهان حیدران اگرچه بسند
در ره دین به گرد او نرسند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۷ - حکایة فیالتّمثّل الصوفی
تا بدانی که زاهدان چه کسند
همه همچون میان تهی جرسند
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۴ - حکایت
تنکدل چو یاران به منزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۵ - حکایت
از آن اهل دل در پی هر کسند
که باشد که روزی به مردی رسند
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۳ - حکایت در معنی نظر مردان در خود به حقارت
ندانستی ای کودکِ خودپسند
که مردان ز خدمت به جایی رسند
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۴ - حکایت
پسندیدگان در بزرگی رسند
ز ما بندگانت چه آمد پسند؟
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۶۹ - در بیان آنکه هر کرا در این عالم کار تمام نشد با وجود چندین آلت که حق تعالی بوی داده است بعد از آنکه آلتش نماند از او چه کار خواهد آمدن نه در قرآن میفرماید که و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی. و در تقریر آنکه در افواه است که چون مرید شیخی شدی بعد از او نشاید شیخی دیگر گرفتن این سخن نزد اولیاء و اهل تحقیق خطاست.
چونکه گشتی باولین خرسند
عهد را گیر و از وفا مپسند
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۴ - الضلال المبین
جبروت مطهر قدسند
ملکوت منور انسند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۲
مرغان سپهری که درین نه قفسند
در جوف سراپرده ی قدرت مگسند
نه چرخ از آن برزیر یکدگرند
تا بوک بگرد آستان تو رسند
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
مه و خور دلیل تو روشن بسند
که هر ماه یکبار با هم رسند
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۰ - در بیان آنکه انسان را قابلیت جمیع صفات متقابله هست به هر کدام که میل می کند و ورزش آن پیش می گیرد در آن به کمال می رسد
ور حریصی به داده شو خرسند
جز قناعت شعار خود مپسند
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸ - در دعای دوام دولت سایه شهریاری که سایه دولت شهریاران به خاک مذلت افتاده اوست و استدعای مزید رفعت تاجداری که تخت رفعت تاجداران به پای خدمت ایستاده اوست
خیل اعداش که بی دسترسند
دست در هم زده یک مشت خسند
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۴ - عقد بیست و نهم در قناعت که بر حد ضرورت وقوف نمودن است و چشم طمع به زیادتی نگشودن
دنیی کم که تو را هست پسند
چو دهد دست بدان شو خرسند
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند
اگر افتد ز معانیش پسند
یکی از ده به همان شو خرسند