رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۴
به یک باد اگر بیشتر تار رنگ
که باشد که بیشی بود بی درنگ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲
بینداخت پیراهن مشک رنگ
چو یاقوت شد مهر چهرش به رنگ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
بفرمود صد دیبهٔ رنگ رنگ
که گنجور پیش آورد بیدرنگ
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
گل پایدار اندرو بادرنگ
که تا حشر ازو نگسلد بوی و رنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را
بگفت این و شد با غریو و غرنگ
به لؤلؤ ز لاله همی شست رنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۱ - شگفتی جزیره ای که استرنگ داشت
هم از آن گیاهای با بوی و رنگ
شناسنده خوانده ورا استرنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق
بسی مرغ در گرد او رنگ رنگ
به سر بر سر و رسته چون شاخ رنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
چنین آمد این گیتی بیدرنگ
نخستین دهد نوش و آن گه شرنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش
ز بس کز شب و روز دیدم درنگ
چو روز و چو شب گشت مویم دورنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
به یک چشم زخم آزمون را درنگ
بجست از شَدَن تا به شهر زرنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل
شتاب اندر آمیخت کین با درنگ
شد از خون و از گرد گیتی دو رنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
ز سم گوزنان زمین جزع رنگ
وشی گشته ریگ و شخ از خون رنگ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر
به زرش چنان کاو نکاهد زرنگ
مکاه و مسای از فراوان درنگ
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
ز ساوِه ناموَرْ دُختِ کُنارَنگ
کزو بُردی بهاران خَوشّی و رنگ.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
دو چشمِ نرگسینَ ازْ فتنه و رنگ
تو گفتی هست جادویی به نیرنگ.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
دل من سیر گشت از بوی و از رنگ
نپوشم جامه ننشینم به اورنگ