سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰
تا عشق قد تو همچو چنبر نکند
در راه قلندری ترا سر نکند
این عشق درست از آن کس آید به جهان
کورا همه آب بحرها تر نکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۸ - فی صفةالزهد و الزّاهد
وای آن کو ز من حذر نکند
در طلب کردنم نظر نکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
عقل جز نقد خیر و شر نکند
ورنه توحید بد بتر نکند
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
مهرش از دل همی گذر نکند
جان روا دارد این اگر نکند
خرمی چون کند دلی که در او
مهر او روی مستقر نکند
تا به دیدار او نظر نکنی
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۴
ای قضا صولتی که در عالم
آنچه حکمت کند قدر نکند
و آنچه با خلق می کند سعیت
با چمن شبنم مطر نکند
شرف ذاتیت چنان آمد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۰ - ایضا له
ای که خورشید بی رضای تو سر
از گریبان صبح بر نکند
جز بعون بنان تو دریا
دامن ابر پر گهر نکند
کوه دستی که زیر سنگ ز تست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۱ - وله ایضا
گفته بودی که مرا کسبی نیست
عقل این را ز تو باور نکند
تو علایی و در آنجا که روی
نیست ممکن که علی جر نکند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۷
آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند
و آنچ عشق تو کند شورش محشر نکند
هر کی بیند رخ تو جانب گلشن نرود
هر کی داند لب تو قصه ساغر نکند
چون رسد طره تو مشک دگر دم نزند
[...]
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۶
نشان آخر عهد و زوال ملک ویست
که در مصالح بیچارگان نظر نکند
به دست خویش مکن خانگاه خود ویران
که دشمنان تو با تو ازین بتر نکند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۰ - در بیان آنکه عاقل را یک اشارت بس است. زیرا در او آن حالت هست، بی آنکه بگویند میداند. چنانکه دو شخص بر قضیۀ دراز واقف باشند، بیک اشارت یکی تمامت قضیه را دیگری معلوم کند، لیکن کسی را که در آن قضیه وقوفی نباشد برمزی تمامت را کی توان معلوم کردن
اندر او هیچ آن اثر نکند
یک سخن زان بگوش درنکند
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر
تا به خود هم ز خود نظر نکند
بیخودی را ز خود خبر نکند
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵
چه شد که یار به بالین ما گذر نکند
به چشم لطف به بیمار خود نظر نکند
صبا ز محنت شبهای ما خبر دارد
ز حال بیخبرانش چرا خبر نکند
مرا که چهرهٔ شمعی و خرقهٔ عسلی است
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۹
هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند
گر لبی از کرم پیر مغان تر نکند
توسن ناز مکن زین پی گلگشت چمن
تا صبا خاک ره از دست تو بر سر نکند
نکند نرگس خونخوار تو ساغر گیری
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱
در خرابات ما گذر نکند
هر که از خویشتن سفر نکند
آه کان دلبر خراباتی
هیچ برحال ما نظر نکند
ناله عاشقان شیدائی
[...]