آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند
و آنچ عشق تو کند شورش محشر نکند
هر کی بیند رخ تو جانب گلشن نرود
هر کی داند لب تو قصه ساغر نکند
چون رسد طره تو مشک دگر دم نزند
چون رسد پرتو تو عقل دگر سر نکند
مالک الملک چنان سنجق عشاق فراشت
که کسی را هوس ملکت سنجر نکند
تاب آن حسن که در هفت فلک گنجا نیست
جز که آهنگ دل خسته لاغر نکند
دل ویران که در و گنج هوای ابدیست
رخ عاشق ز چه رو همچو رخ زر نکند
من ندانم تو بگو آه چه باشد آن چیز
که دلارام به یک غمزه میسر نکند
توبه کردم که نگویم من از آن توبه شکن
هر کی بیند شکنش توبه دیگر نکند
یا رب ار صبر نیابد ز تو دل ز آتش عشق
تا ابد قصه کند قصه مکرر نکند
گرچه با خاک برابر کند او قالب ما
خاک ما را به دو صد روح برابر نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر دل عاشق میپردازد. شاعر به توصیف ویژگیهای بینظیر معشوق میپردازد و میگوید که هیچ چیز نمیتواند زیبایی و شور عشق او را توصیف کند. به نظر میرسد که معشوق با یک نگاه یا یک غمزه تمام دلها را تسخیر میکند و تازه عشق به این شدت به صبر و استقامت عاشق نیاز دارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق هرگز ختم نمیشود و همیشه دل عاشق را مشغول نگاه معشوق میکند. بهطور کلی، این شعر تجلی عشق عمیق و سوزان و زیباییهای الهی است که از آن ناشی میشود.
هوش مصنوعی: هر چه که زیباییها و نور صورت تو رقم بزند، مانند آن نیست که عشق تو در دل ایجاد میکند؛ شور و هیجانی که عشق تو به وجود میآورد، هیچ چیز دیگری نمیتواند چنین اثری بگذارد.
هوش مصنوعی: هر کس که چهره تو را ببیند، دیگر به باغ و گلشن نمیرود و هر کسی که طعم لبهای تو را چشیده باشد، به فکر شراب و ساغر نخواهد افتاد.
هوش مصنوعی: زمانی که موی تو به چهره میآید، هیچ عطری دیگر نمیتواند خود را نشان دهد و هنگامی که نور چهرهات میتابد، هیچ عقل و درکی نمیتواند به خود فکر کند.
هوش مصنوعی: خداوندی که بر همه چیز سلطه دارد، به گونهای عشق و محبت را در دل عاشقان قرار داد که هیچکس جرأت نکند به آرزوی سلطنت و قدرت برسد.
هوش مصنوعی: زیباییای که در آسمانهای هفتگانه وجود ندارد، فقط در دلهای پریشان و رنجکشیده مورد توجه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: دل ویرانی که آرزوی جاودانگی را در خود دارد، چرا چهره عاشق مانند چهره طلا نمیدرخشد و زیبا نمینماید؟
هوش مصنوعی: من نمیدانم آنچه را که دلبر با یک نگاهش به دست نمیآورد، چیست.
هوش مصنوعی: من از توبه کردن پشیمان شدم، چون هر کسی که در چهره توبهشکن من را ببیند، دیگر جرات نمیکند توبه کند.
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر دل نتواند از عشق تو صبر کند، تا ابد داستانی خواهد گفت، اما هرگز داستانی تکراری را بازگو نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه او ما را با خاک یکی کند، اما نمیتواند روح ما را به دو صد برابر افزایش دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند
گر لبی از کرم پیر مغان تر نکند
توسن ناز مکن زین پی گلگشت چمن
تا صبا خاک ره از دست تو بر سر نکند
نکند نرگس خونخوار تو ساغر گیری
[...]
طبع دانا الم دهر مکدر نکند
گرد بر روی گهر آن همه لنگر نکند
به خیالی نتوان غرهٔ تحقیق شدن
گر همه حسن دمد آینه باور نکند
میدهد عاقبت کار حسد سینه به زخم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.