فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۷ - آمدن شاه موبد به گوراب به جهت ویس
قضا رفت و قلم بنوشت فرمان
ترا جز صبر دیگر نیست درمان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۰ - حکایة فی اصحاب الفغلة
نیست از نقطه تا خط فرمان
گنج بیرنج و درد بیدرمان
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب
به وقت مرگ با صد داغ حرمان
ز گرگان رفت باید سوی کرمان
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور
اگر گامی نهی بیهیچ فرمان
بسی دردت رسد بیهیچ درمان
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
بباید داشت گردن زیر فرمان
که جز صبر و خموشی نیست درمان
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقاله الحادی عشر
اگر امروز ظاهر نیست درمان
شود ظاهر چو آید وقت فرمان
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
بباید داشت گردن زیر فرمان
که جز صبر و خموشی نیست درمان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴۴ - ابا کردن غلام دیگر از امتثال فرمان پادشاه
چه شود حاصلم بجز حرمان
که دهی فوق طاقتم فرمان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۷ - مناجات شیخ ابوعلی دقاق قدس سره بر بالای منبر
چون نباشد به قربتم فرمان
پرورم جان به نوحه حرمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
فرمود که چون خلیفه فرمان
داده ست بدین غرض چه درمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - نامه نوشتن لیلی به مجنون و عذر خواستن که شوهر کردن نه اختیار وی بلکه تکلیف مادر و پدر بود
ور گریه کنم ز داغ حرمان
گوید که به گریه نیست فرمان
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ ششم در طبقهٔ ترکان » ۶۶۱- مولانا یرتیلمیش
سنیک در یا الهی جمله فرمان
کمینه درد و رسنک کیمسه درمان
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۳ - گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
بگفتا درد حرمان را چه درمان
بگفتا وای وای از درد حرمان
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۱ - کشته شدن بال از دست رام و راضی شدن سگریو و انگد و رام
به هجر دوست غرق بحر حرمان
مصاحب را به رفتن داد فرمان
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷
چون شمع رود شب همه شب دود ز سرمان
زین گونه کرا روز به سر رفت؟ مگرمان
آذر بپرستیم و رخ از شعله نتابیم
ای خوانده به سوی خود ازین راهگذرمان
در عشق تو ضرب المثل راهروانیم
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
با چنان دردهای بیدرمان
داد بر قتل عالمی فرمان
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
کرده پندار و عجب بیدرمان
سر او را چوگنبد هرمان
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او
هزار و سیصد و هجده ز جانب تهران
بشد جوانک جلفی، حکومت کرمان
مرا که سابقهها بُد به خدمتِ دیوان
معاونت بسپرد او به موجب فرمان