گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۹
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۵

 

گر هیچ سعادتم رساند بر تو

جان پیش کشم مباش گو در خور تو

گاهی چو زمین بوسه دهم بر پایت

گاهی چو فلک گردم گرد سر تو

۲ بیت
انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح حسام الدوله والدین اسپهبد ملک مازندران

 

ای ملوک جهان مسخر تو

آدمی زاد جمله لشگر تو

شاه غازی حسام دولت و دین

که فلک بر نتابد افسر تو

چشم ایام سوی درگه تست

[...]

۴۸ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۵

 

ای پور ز خاقانی اگر پند پذیری

زین پس نشود عالم خاک آبخور تو

خاک است تو را دایه از آن ترس که روزی

خون تو خورد دایهٔ بیدادگر تو

شیری که لبت خورد ز دایه چو شود خون

[...]

۵ بیت
خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

چون به عهد جوانی از بر تو

بر در کس نرفتم از در تو

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

ای نظامی پناه‌پرور تو

به در کس مرانش از در تو

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۶ - نامه پادشاه ایران به بهرام‌گور

 

ای خنک جان عیش‌پرور تو

کز چنین فتنه دور شد دَرِ تو

۱ بیت
نظامی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴

 

ای تاج لعمرک ز شرف بر سر تو

وی قبلهٔ عالمین ز خاک در تو

در خطهٔ کون و هر کجا سلطانی ست

بر خط تو سر نهاد و شد چاکر تو

۲ بیت
باباافضل کاشانی
 

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۲۱

 

ای نفس فرو گرفته سر‌تا‌سر تو

آلوده نجاستِ منی گوهرِ تو

گر در آتش به عمر‌ها می‌سوزی

هم بوی منی زند ز خاکسترِ تو

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۲۴

 

تا جان دارم حلقِ من و خنجر تو

با جان چکنم گر نکنم در سر تو

میآیم و همچو ابر میریزم اشک

تا آب زنم به اشک خاک در تو

۲ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم

 

چو جبریل آمد ای جان چاکر تو

شرف دارد ز نور گوهر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

زنش گفت ای ز دین پیچیده سر تو

نمی‌ترسی ز خشم دادگر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم

 

اگر از خویش می‌جویی خبر تو

بمیر از خود مکن در خود نظر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام

 

نهد تاجی ز عزّت بر سر تو

فرستد مصریان را بر در تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۰) حکایت محمود با شیخ خرقانی

 

چو نان و آب جُستم از در تو

شدم بی این و بی آن از بر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

فرشته گر ببیند جوهر تو

دگر ره سجده آرد بر در تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بسوزم عود و عنبر بر سر تو

کنم همواره بر تو چادر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن

 

مگر او را نظر افتاد بر تو

چگویم نیز میدانی دگر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

خدایم رحمتی بنهاد در تو

نکو کردی که رحمت باد بر تو

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

چو آبی سرنهم در خنجر تو

بآتش گر شوم دور از بر تو

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۹
 
تعداد کل نتایج: ۱۷۳