گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۹

 

به من ده دل‌آرام دخترت را

به من تازه کن نام و افسرت را

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۵

 

سزا نیست زین بیشتر مر ترا

درم مرد درویش را سر ترا

فردوسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

دهانْ پُرنوش بادا مادرت را،

که زاد این سروِ بالا پیکرت را.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۸ - در جواب عقل «‌و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

 

نشو از توست شاخ فطرت را

ثمر از توست باغ فکرت را

سنایی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

نخسبم تا نخسبانم سرت را

نیایم تا نیارم دلبرت را

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت مردی که در کوه چین سنگ شد

 

گر بود ور نبود این جوهر ترا

هر زمان یابم پشیمان‌تر ترا

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گفت اگر بفروشم این گوهر ترا

چون بها نبود کند مضطر ترا

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل

 

ای چون من صد بنده و چاکر ترا

تا بکی باشم چنین غم خور ترا

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را

 

گفت ای شه شرم ناید مر ترا

که چنین گویی مرا زین برتر آ

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

ای جهانی بنده چون من مر ترا

نیست چون من بنده دیگر ترا

دل چو نطفه در رحم خون می خورد

تا چرا زاد این چنین مادر ترا

از برای آفت جان منست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱

 

دیده تحمل نمی کند نظرت را

پرده برافگن رخ چو ماه و خورت را

نزد من ای از جهان یگانه بخوبی

ملک دو عالم بهاست یک نظرت را

مشکلم است این که چون همی نکند حل

[...]

سیف فرغانی
 
 
۱
۲