فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
دهانْ پُرنوش بادا مادرت را،
که زاد این سروِ بالا پیکرت را.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
به من ده ماه پیکر دخترت را
ز کین من رها کن کشورت را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
ز گوهر زیوری کن گوهرت را
ز پیکر جامهای کن پیکرت را
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۸ - در جواب عقل «و سقیهم ربهم شراباً طهورا»
نشو از توست شاخ فطرت را
ثمر از توست باغ فکرت را
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
مدد از خلق جشن عشرت را
عدّت از مال جیش عُسرت را
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۲ - در مناقب امیرالمؤمنین حسینبن علی علیهماالسّلام
بوده بهرام جیش عسرت را
بوده ناهید جشن عشرت را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
نخسبم تا نخسبانم سرت را
نیایم تا نیارم دلبرت را
عطار » منطقالطیر » بیان وادی معرفت » حکایت مردی که در کوه چین سنگ شد
گر بود ور نبود این جوهر ترا
هر زمان یابم پشیمانتر ترا
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گفت اگر بفروشم این گوهر ترا
چون بها نبود کند مضطر ترا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
گفت ای شه شرم ناید مر ترا
که چنین گویی مرا زین برتر آ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۹ - قصهٔ جوحی و آن کودک کی پیش جنازهٔ پدر خویش نوحه میکرد
گور خوشتر از چنین دل مر تو را
آخر از گور دل خود برتر آ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۱ - لابه کردن قبطی سبطی را کی یک سبو به نیت خویش از نیل پر کن و بر لب من نه تا بخورم به حق دوستی و برادری کی سبو کی شما سبطیان بهر خود پر میکنید از نیل آب صاف است و سبوکی ما قبطیان پر میکنیم خون صاف است
حق نجنباند به ظاهر سر ترا
لیک سازد بر سران سرور ترا
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
ای جهانی بنده چون من مر ترا
نیست چون من بنده دیگر ترا
دل چو نطفه در رحم خون می خورد
تا چرا زاد این چنین مادر ترا
از برای آفت جان منست
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۷ - چگونگی احوال سام با مکوکال دیو
که کشتند ژند برادرت را
به هم برزدند بوم و کشورت را
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱
دیده تحمل نمی کند نظرت را
پرده برافگن رخ چو ماه و خورت را
نزد من ای از جهان یگانه بخوبی
ملک دو عالم بهاست یک نظرت را
مشکلم است این که چون همی نکند حل
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۹ - از مشاهده تغییر حال زلیخا گره تحیر به رشته تفکر کنیزان افتادن و دایه بر سر انگشت استفسار گره را از آن رشته گشادن
غذا از شیر دادم شکرت را
بپروردم تن جان پرورت را
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۰ - خواب دیدن زلیخا یوسف را علیه السلام نوبت دوم و سلسله عشق وی جنبیدن و وی را در ورطه جنون کشیدن
مکن دندان رسیده شکرت را
مساز الماس دیده گوهرت را