بخش ۱۳۱ - لابه کردن قبطی سبطی را کی یک سبو به نیت خویش از نیل پر کن و بر لب من نه تا بخورم به حق دوستی و برادری کی سبو کی شما سبطیان بهر خود پر میکنید از نیل آب صاف است و سبوکی ما قبطیان پر میکنیم خون صاف است
من شنیدم که در آمد قبطیی
از عطش اندر وثاق سبطیی
گفت هستم یار و خویشاوند تو
گشتهام امروز حاجتمند تو
زانک موسی جادوی کرد و فسون
تا که آب نیل ما را کرد خون
سبطیان زو آب صافی میخورند
پیش قبطی خون شد آب از چشمبند
قبط اینک میمرند از تشنگی
از پی ادبار خود یا بدرگی
بهر خود یک طاس را پر آب کن
تا خورد از آبت این یار کهن
چون برای خود کنی آن طاس پر
خون نباشد آب باشد پاک و حر
من طفیل تو بنوشم آب هم
که طفیلی در تبع بِجهَد ز غم
گفت ای جان و جهان خدمت کنم
پاس دارم ای دو چشم روشنم
بر مراد تو روم شادی کنم
بندهٔ تو باشم آزادی کنم
طاس را از نیل او پر آب کرد
بر دهان بنهاد و نیمی را بخورد
طاس را کژ کرد سوی آبخواه
که بخور تو هم شد آن خون سیاه
باز ازین سو کرد کژ خون آب شد
قبطی اندر خشم و اندر تاب شد
ساعتی بنشست تا خشمش برفت
بعد از آن گفتش کای صمصام زفت
ای برادر این گره را چاره چیست
گفت این را او خورد کو متقیست
متقی آنست کو بیزار شد
از ره فرعون و موسیوار شد
قوم موسی شو بخور این آب را
صلح کن با مه ببین مهتاب را
صدهزاران ظلمتست از خشم تو
بر عبادالله اندر چشم تو
خشم بنشان چشم بگشا شاد شو
عبرت از یاران بگیر استاد شو
کی طفیل من شوی در اغتراف
چون ترا کفریست همچون کوه قاف
کوه در سوراخ سوزن کی رود
جز مگر که آن رشتهٔ یکتا شود
کوه را که کن به استغفار و خوش
جام مغفوران بگیر و خوش بکش
تو بدین تزویر چون نوشی از آن
چون حرامش کرد حق بر کافران
خالق تزویر تزویر ترا
کی خرد ای مفتری مفترا
آل موسی شو که حیلت سود نیست
حیلهات باد تهی پیمودنیست
زهره دارد آب کز امر صمد
گردد او با کافران آبی کند
یا تو پنداری که تو نان میخوری
زهر مار و کاهش جان میخوری
نان کجا اصلاح آن جانی کند
کو دل از فرمان جانان بر کند
یا تو پنداری که حرف مثنوی
چون بخوانی رایگانش بشنوی
یا کلام حکمت و سر نهان
اندر آید زغبه در گوش و دهان
اندر آید لیک چون افسانهها
پوست بنماید نه مغز دانهها
در سر و رو در کشیده چادری
رو نهان کرده ز چشمت دلبری
شاهنامه یا کلیله پیش تو
همچنان باشد که قرآن از عتو
فرق آنگه باشد از حق و مجاز
که کند کحل عنایت چشم باز
ورنه پشک و مشک پیش اخشمی
هر دو یکسانست چون نبود شمی
خویشتن مشغول کردن از ملال
باشدش قصد از کلام ذوالجلال
کاتش وسواس را و غصه را
زان سخن بنشاند و سازد دوا
بهر این مقدار آتش شاندن
آب پاک و بول یکسان شد به فن
آتش وسواس را این بول و آب
هر دو بنشانند همچون وقت خواب
لیک گر واقف شوی زین آب پاک
که کلام ایزدست و روحناک
نیست گردد وسوسه کلی ز جان
دل بیابد ره به سوی گلستان
زانک در باغی و در جویی پرد
هر که از سر صحف بویی برد
یا تو پنداری که روی اولیا
آنچنان که هست میبینیم ما
در تعجب مانده پیغامبر از آن
چون نمیبینند رویم مؤمنان
چون نمیبینند نور روم خلق
که سبق بردست بر خورشید شرق
ور همیبینند این حیرت چراست
تا که وحی آمد که آن رو در خفاست
سوی تو ماهست و سوی خلق ابر
تا نبیند رایگان روی تو گبر
سوی تو دانهست و سوی خلق دام
تا ننوشد زین شراب خاص عام
گفت یزدان که تراهم ینظرون
نقش حمامند هم لا یبصرون
مینماید صورت ای صورتپرست
که آن دو چشم مردهٔ او ناظرست
پیش چشم نقش میآری ادب
کو چرا پاسم نمیدارد عجب
از چه پس بیپاسخست این نقش نیک
که نمیگوید سلامم را علیک
مینجنباند سر و سبلت ز جود
پاس آنک کردمش من صد سجود
حق اگر چه سر نجنباند برون
پاس آن ذوقی دهد در اندرون
که دو صد جنبیدن سر ارزد آن
سر چنین جنباند آخر عقل و جان
عقل را خدمت کنی در اجتهاد
پاس عقل آنست که افزاید رشاد
حق نجنباند به ظاهر سر ترا
لیک سازد بر سران سرور ترا
مر ترا چیزی دهد یزدان نهان
که سجود تو کنند اهل جهان
آنچنان که داد سنگی را هنر
تا عزیز خلق شد یعنی که زر
قطرهٔ آبی بیابد لطف حق
گوهری گردد برد از زر سبق
جسم خاکست و چو حق تابیش داد
در جهانگیری چو مه شد اوستاد
هین طلسمست این و نقش مرده است
احمقان را چشمش از ره برده است
مینماید او که چشمی میزند
ابلهان سازیدهاند او را سند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره داستانی از قبطیان و سبطیان در زمان حضرت موسی (ع) است. در آن، یک قبطی به حس تشنگی و گرسنگی اشاره میکند و از سبطی کمک میخواهد تا آب برایش بیاورد. علیرغم وضع دشوار، سبطی با نیت نیک، آب را از نیل میآورد. اما وقتی آب با خون مخلوط میشود، قبطی عصبانی میشود. سبطی به او میگوید که خشمش را کنار بگذارد و به یاد خدا و بندگان خدا بیفتد. در ادامه، متنی معنوی و آموزنده راجع به پرهیز از کفر و حکمت الهی بیان میشود. نویسنده به انسان هشدار میدهد که نباید فریب ظاهر را بخورد و باید به عمق معانی توجه کند، زیرا حقایق درونی بسیار ارزشمندتر از ظواهر هستند. در نهایت، این داستان به اهمیت سجود و قرب به خداوند و درک عمیقتر از آیات و نشانههای خدا اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من شنیدم که یک قبطی به خاطر تشنگی به دست سبطی (از خاندان حضرت علی) گرفتار شد.
هوش مصنوعی: به تو گفتهام که یار و نزدیک تو هستم، اما امروز به کمک و نیاز تو احتیاج دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه موسی جادوگری و سحری انجام داد، باعث شد که آب نیل برای ما تبدیل به خون شود.
هوش مصنوعی: فرزندان سبط، آب زلالی مینوشند، و در مقابل قبطیها، چشمانشان پر از اشک و غم میشود.
هوش مصنوعی: مردم قبط به شدت از تشنگی رنج میبرند و این ناشی از رفتارهای ناپسند آنهاست یا به خاطر عذاب الهی است.
هوش مصنوعی: برای خودت یک کاسه پر از آب کن تا این دوست قدیمی از آب تو بنوشد.
هوش مصنوعی: زمانی که کاری را برای خود انجام دهی، دیگر آن کار پر از احساسات ناپاک و منفی نخواهد بود بلکه تبدیل به یک عمل پاک و مثبت خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به عشق تو زندگی میکنم و حتی اگر در سختی و درد باشم، تلاش میکنم تا غم را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: ای جان و جهان، من به تو خدمت میکنم و مراقبتم از تو، ای دو چشم روشنت.
هوش مصنوعی: میخواهم به آرزوی تو برسم و خوشحال شوم، میخواهم غلام تو باشم و از قید و بند رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: او کاسهای را از آب نیل پر کرد، آن را بر لبان خود گذاشت و نیمی از آن را نوشید.
هوش مصنوعی: کاسه را به سمت آب گرداندند تا شما هم از آن بنوشید و در نتیجه آن خون تاریک هم شد.
هوش مصنوعی: او دوباره به این سمت نگاهی کرد و خونش به جوش آمد؛ قبطی در خشم و ناآرامی قرار گرفت.
هوش مصنوعی: مدتی صبر کرد تا خشمش فروکش کند، سپس به او گفت: ای شمشیر قدرتمند!
هوش مصنوعی: ای برادر، برای این مشکل چه راه حلی وجود دارد؟ گفت: این مسئله را او حل میکند که فردی پرهیزکار است.
هوش مصنوعی: انسان پارسا و پرهیزگار کسی است که از راههای ظالمانه و نادرست فاصله میگیرد و به حق و راستگویی رو میآورد.
هوش مصنوعی: به جمعیت موسی بپیوند و از این آب بنوش، با ماه آشتی کن و زیبایی ماه را تماشا کن.
هوش مصنوعی: خشم تو بر بندگان خدا چنان است که در چشمانت صدها هزار تاریکی وجود دارد.
هوش مصنوعی: خشم خود را کنترل کن و به جای آن با چشمانی باز به زندگی نگاه کن و شاد باش. از تجربههای دیگران درس بگیر و به مانند یک استاد عمل کن.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در پی من بیفتی و از من پیروی کنی، باید بدون شک بپذیری که مانند کوه قاف، دشواریها و مشکلات زیادی در این راه وجود دارد.
هوش مصنوعی: کوه هرگز نمیتواند از سوراخ سوزن عبور کند، مگر اینکه همه چیز به یک وحدت و یکپارچگی دست یابد.
هوش مصنوعی: کوه را با طلب آمرزش بالا بیاور و به خوشحالی کسانی که مورد بخشش قرار گرفتهاند، خود را سرگرم کن و با لذت زندگی کن.
هوش مصنوعی: تو به این فریب و نیرنگ عادت کردهای، مانند کسی که از چیزی که برایش حرام شده است، بهره میبرد؛ در حالی که این حق برای کافران است.
هوش مصنوعی: ای آنکه خود را به دروغ و فریب آراستهای، آیا نمیدانی که خالق این فریب و نیرنگ کیست؟
هوش مصنوعی: به جمع کسانی بپیوند که از خانواده موسی (ع) هستند، زیرا توطئه و فریب تو بیفایده است و نمیتوانی به هدفی دست یابی.
هوش مصنوعی: زهرهای وجود دارد که آب میخواهد، آبی که از سوی حقیقت و هستی مطلق میآید. او با کافران، به مانند بادی برخورد میکند.
هوش مصنوعی: آیا فکر میکنی که از زهر مار خوردهای، در حالی که جانت را از دست میدهی؟
هوش مصنوعی: نان کجا میتواند روحی را اصلاح کند که دلش از عشق معشوق جدا شده است؟
هوش مصنوعی: آیا فکر میکنی که وقتی مثنوی را میخوانی، میتوانی از آن بدون زحمت و بدون پرداخت بهایی استفاده کنی؟
هوش مصنوعی: یا کلام حکمت و درس پنهانی به آرامی و به طور نامحسوس به درون گوش و دهان میرسد.
هوش مصنوعی: محیط و شرایط به گونهای است که فقط ظاهری از قضایا نشان داده میشود و عمق و حقیقت آنها پنهان میماند.
هوش مصنوعی: در چهره و آراستگیاش نوعی حجاب دارد که زیبایی نهفتهاش را از دید پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: کتاب شاهنامه یا کلیله، در کنار تو ارزش و عظمتش همانند قرآن در دل و جان است.
هوش مصنوعی: تفاوت بین حقیقت و تشبیه از آنجا مشخص میشود که توجه و دقت به یک حقیقت باعث میشود که چشم بینا و آگاهی ما باز شود.
هوش مصنوعی: اگر معیاری برای سنجش وجود نداشته باشد، پس پشکل و مشک هر دو برابرند.
هوش مصنوعی: مشغول شدن به خود و درگیر کردن فکر و ذهن با مسایل شخصی، از کسلکننده بودن ناشی میشود و هدف از سخنان خداوند بزرگ، چیزی فراتر از این است.
هوش مصنوعی: آتش نگرانی و غم را با آن صحبت خاموش میکند و درمانی برایشان میسازد.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن این مقدار آتش، آب پاک و ادرار به یک اندازه تبدیل شدند به وسیلهای خاص.
هوش مصنوعی: آتش وسواس و نگرانی را میتوان با آب و بول خاموش کرد، همانطور که در زمان خواب ذهن آرام میگیرد.
هوش مصنوعی: اما اگر از این آب زلال و پاک سری آگاه شوی، متوجه خواهی شد که این کلام از سوی خداوند است و روحافزا میباشد.
هوش مصنوعی: وسوسه و شک همیشه از بین میرود و دل انسان به سمت آرامش و خوشی میرسد.
هوش مصنوعی: زیرا هر کسی که از درختان باغ یا آب جوی بویی استشمام کند، به آنجا علاقهمند میشود و از دیدن آن خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: آیا فکر میکنی که ما چهرههای اولیا را همانگونه که هستند میبینیم؟
هوش مصنوعی: پیامبر از این که مؤمنان چهره او را نمیبینند، در شگفتی مانده است.
هوش مصنوعی: زیرا مردم نور چهرهام را نمیبینند، چون که برتری من بر خورشید صبحگاهی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی این حیرت و شگفتی را که در مردم دیده میشود ببیند، باید بداند که دلیل آن وحی و پیامی است که در پس پرده و دور از دید قرار دارد.
هوش مصنوعی: به سوی تو مانند ماه حرکت میکنم و به سوی دیگران همچون ابر، تا کسی نتواند بهصورت رایگان و بیزحمت، چهرهات را ببیند.
هوش مصنوعی: به سمت تو دانههایی وجود دارد و به سمت مردم دامهایی قرار داده شده است، تا از این نوشیدنی خاص، عام و مردم نچشند.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود که آنها نیز به تو نگاه میکنند، اما مانند نقشهای دیوار حمام، چیزی نمیبینند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد تو به زیبایی ظاهری و دلربایی توجه داری، در حالی که چشمان بیروح او همواره به تو نگاه میکند.
هوش مصنوعی: در برابر چشمانم تو زیباییها را به نمایش میگذاری، ولی عجیبه که ادب و نزاکت تو مرا نادیده میگیرد و از من دور میشود.
هوش مصنوعی: چرا این تصویر زیبا به سوال من پاسخ نمیدهد و سلام من را نمیشنود؟
هوش مصنوعی: موها و سر تو به خاطر کرم و بخشندگیات به حرکت درنمیآید، زیرا من برای این نعمت صد بار به سجده و عبادت رفتهام.
هوش مصنوعی: اگرچه حق به ظاهر تغییر نمیکند و خود را نشان نمیدهد، اما در دل انسان احساسات و شوقی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر سر به این شکل حرکت کند، صد تا جنبش و تکانش ارزش دارد؛ چرا که این حرکت نشاندهنده عقل و جان است.
هوش مصنوعی: اگر برای عقل و دانش خود تلاش کنی و در راه فهم و فهمیدن قدم برداری، باید بدانیم که هدف اصلی این تلاش، رشد و بالندگی عقل است.
هوش مصنوعی: حق به ظاهر بر سرت نمیزند، اما در باطن، مقام و شادی تو را بالا میبرد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ به تو چیزی خاص و پنهانی خواهد بخشید که به خاطر آن، تمام مردم دنیا به تو احترام خواهند گذاشت و به عنوان سر تعظیم فرود خواهند آورد.
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده است که هنر و خلاقیت میتوانند ارزش و زیبایی را از چیزهای معمولی ایجاد کنند. به نوعی، حتی یک سنگ خام نیز با هنر تبدیل به چیزی ارزشمند و قابل احترام میشود، درست مانند طلا. این پیام نشاندهنده قدرت هنر در تغییر و تحول است.
هوش مصنوعی: قطرهٔ آبی اگر رحمت خداوند را پیدا کند، به جواهری باارزش تبدیل میشود و از طلا هم بهتر میگردد.
هوش مصنوعی: بدن از خاک ساخته شده و هنگامی که خداوند به آن روح بخشید، مانند ماه در آسمان درخشید و در علم و حکمت به مرتبهای رسید که استاد شد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که افرادی که احمق هستند، فریب یک تصویر یا ظواهر را میخورند و از واقعیت دور میشوند. در واقع، آنچه که میبینند در حقیقت چیزی از وجود ندارد و آنها را گمراه کرده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد او که چشمی به دنیا دارد، به گونهای رفتار میکند که احمقها او را بیدلیل مهم میدانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.