گنجور

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح ابوالمظفر نصر بن ناصرالدین

 

نوروز فراز آمد و عیدش باثر بر

نز یکدیگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین

دهقان جهان دیده ش پرورده ببر بر

آن زیور شاهانه که خورشید برو بست

[...]

عنصری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

ای سلسله مشک فکنده به قمر بر

خندیده لب پر شکر تو به شکر بر

چون قامت تو نیست سهی سرو خرامان

چون چهره تو نیست گل لعل به بر بر

تا تو کمری بستی باریک میان را

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷

 

ای تازه‌ تر از برک گل تازه به بر بر

پرورده تو را خازن فردوس به بَر بر

عناب شکر بار تو هرگه‌ که بخندد

شاید که بخندند به عناب و شکر بر

در سیم حَجَر داری و بر ماه چلیپا

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در مدح بهرامشاه

 

ای خنده زنان بوس تو بر تنگ شکر بر

وی طنز کنان نوش تو بر رنگ گهر بر

جان تو که باشد ز در خندهٔ او باش

کز خنده شیرینت بخندد به شکر بر

بر مردمک دیدهٔ عشاق زنی گام

[...]

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطایبه

 

ای تازه تر از ترب و سفاناج به بر بر

پرورده ترا غوری و غرچه به ذکر بر

بر نیم بروت تو هر آنگه که بخندم

یک شهر بخندند بر آن نیم دگر بر

در خرزهٔ چون سنگ دو پاره زده‌ای چنگ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

نشست آن دلبر و شمعی به‌بر بر

به دستی باده و دستی به‌سر بر

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷۱ - در خاتمت کتاب گوید

 

برو کنجی گزین و ره بدر بر

بمجهولی فرو شو ره بسر بر

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۵

 

ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر

گویی که نَزَد مرگْ تو را حلقه به‌در بر

بِنْدیش از آن روز که دَم‌های شماری

تو می‌زنی و وهم زنت شوی دگر بر

خود را تو سپر کن به قبول همه احکام

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۶

 

ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر

آخر نظری کن به نظربخش فکر بر

ای طالب و ای عاشق بنگر به طلب بخش

بنگر به مؤثر تو چه چفسی به اثر بر

او می‌کشدت جانب صلح و طرف جنگ

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۳

 

هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر

هله کز جنبش ساقی بدود باده به سر بر

بدود روح پیاده سر گنجینه گشاده

رخ چون زهره نهاده غلطی روی قمر بر

هله منشین و میاسا بهل این صبر و مواسا

[...]

مولانا
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۷

 

بیا با ما درین دریا به سر بر

از اینجا دامنی خوش پر گهر بر

شاه نعمت‌الله ولی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در منقبت امیرمومنان علی(ع)

 

ای لعل گرفته ز تکلم به گهر بر

وی کان نمک را ز تبسم به شکر بر

دارم چو دلت دوستر از جان و ندارم

آن بخت که چونت بکشم تنگ به بربر

هرگاه که بی‌روی تو در آینه دیدم

[...]

فیاض لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - قصیده در مدح علی بن موسی الرضا (ع)

 

ای باد شمالت چو گل آورده ببر بر

لرزان ز نهالت دل هر برگ ببر بر

از غیرت دندانت و، از خجلت رویت؛

لؤلؤست ببحر اندر و، لاله است ببر بر!

از درج درت، طعنه زند لعل بیاقوت؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - نامه به صباحی

 

صبح است صبا، کوش که این نظم کنی گوش

و آنگاه زنی دامن همت بکمر بر

خود را برسانی بسر کوی صباحی

زان خاک کشی کحل بصیرت به بصر بر

او را دهی اول ز من این قطعه ی شیرین

[...]

آذر بیگدلی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

بی دوست ز بس خاک فشاندیم به سر بر

صد چشمه روانست بدان راهگذار بر

غلتانی اشکم بود از حسرت دیدار

آبی ست نگاهم که بپیچد به گهر بر

از گریه من تا چه سرایند ظریفان

[...]

غالب دهلوی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۷ - در جواب قصیدهٔ حکیم سوزنی

 

آمد به برم دوش یکی ساده پسر بر

وز مشک فروهشته دو گیسو به قمر بر

گفتی‌که یکی زاغ بهشتیست دو زلفش

کافشانده بسی غالیه و مشک به پر بر

حوری بچه زایند زنان حبش و زنگ

[...]

قاآنی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۵ - مشت پس از جنگ

 

چون خصم قوی گشت از او دست نگهدار

و آزرده مکن مشت گرامی به حجر بر

بگذار که پیش آیدش از بخت فتوری

آنگه‌ بکنش‌ پوست به‌ یک‌ لمح بصر بر

زان پیش که بدخواه به تو چاشت گذارد

[...]

ملک‌الشعرا بهار