فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به مهرت ویسه آنگه سر در آرد
که شاخ ارغوان خرما برآرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او
چنان دانم که با تو سر درآرد
درخت اَندُهَت شادی برآرد
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰
نهالی کو سر از باغی برآرد
ببارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن
اگر بر جای میوه گوهر آرد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱
هر روزکه خورشید سر ازکوه برآرد
از فتح و ظفر شاه جهان را خبر آرد
گوییکه همی پوید بیک توبه تعجیل
تا نامه فتح و ظفر از راه در آرد
احسنت وزه ای خسرو پیروزکه هر روز
[...]
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۳۴
فرقست میان آنکه درّ را
از بحر ز بهر خود برآرد
با آنکه وجود خویشتن را
اندر صدف ای پسر درآرد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲
عشق تو بر هرکه عافیت بهسر آرد
هر دو جهانش به زیر پای درآرد
عقل که در کوی روزگار نپاید
بر سر کوی تو عمرها بهسر آرد
صبر که ساکنترین عالم عشق است
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
نظر بر گلسِتانی دیگر آرد
و زو بِهْ دلسِتانی در بر آرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
بخار دیگ چون کف بر سر آرد
همه مطبخ به خاکستر برآرد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
آن می که چو شور در سرآرد
از پای هزار سر برآرد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
کس نیست که آتشی در آرد
دود از من و جان من برآرد
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی
ترا زین چاهِ ظلمانی برآرد
بهخلوتگاهِ روحانی درآرد
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
به خون دل زر از بیرون درآرد
اجل خود زر ستاند خون برآرد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۸ - در بیان نصیحت و نگاهداشت صحبت
تمامت را برنگ خود برآرد
بتوبه روز بدبختی سرآرد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۱ - در بیان سماع و کیفیت آن
تمامت را برنگ خود برآرد
بر ایشان روز بدبختی سرآرد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
محیط بحر او موجی برآرد
هزاران در و گوهر بر سرآرد
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷
جمشید رکابا توئی آن شاه که امرت
از سنگ سیه ناقه صالح بدر آرد
گر گلبن فردوس خورد آب خلافت
برجای گل تازه، شتر خار بر آرد
او، بار بیک رقص شتر بگسلد از هم
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴
صاحبنظری کو که جهان درنظر آرد
یا محرم رازی که ز عقبی خبر آرد
زنهار مزن تیر ستم بر دل درویش
کان تیر ستم تیغ و سنان بر جگر آرد
نیکو نبود تخم بدی کاشتن آری
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۵ - رسیدن خسرو به چشمه ماه و دیدن شیرین را در چشمه
فلک بسیار دوری با سر آرد
زمین تا خوشه گندم بر آرد