گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

بدو گفت ای گرامی‌تر ز دیده

ز من بسیار گونه رنج دیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

دو چشم من چنین پتیاره دیده

چرا پر خون ندارم هر دو دیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس

 

فرود آمد همان گه مرد دیده

به شادی رام را بر رخش دیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - صفت ماهوک رقاص

 

بوالفضایل بر او نهد دیده

راست چون مردمان نادیده

مسعود سعد سلمان
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

نار و، خارند در دل و دیده

از من و، از تو هیچ نادیده

حمیدالدین بلخی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

زهی بینا ز تونور دو دیده

ترا در اندرون پرده دیده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله

 

بگفت آن سرّها کو بود دیده

بجز او هیچکس آن سر ندیده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید

 

تو این دم عاشقی و راز دیده

جمال دوست درخود نار دیده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۳ - در نموداری جان در اعیان فرماید

 

تو با گنجی و گنج خود ندیده

کنون اینست میبگشای دیده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

در الّاییم ما الا بدیده

منم شاه و جمال شاه دیده

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴