فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
هنوز از زخم شه آزرده اندام
چنانچون خسته گوری جسته از دام
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
جوابش داد خورشید گلاندام
منه راما مرا از جادوی دام
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
درود از من بدان سرو گل اندام
که دارد مر مرا دل خسته مادام
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
مرا در زیر هر مویی بر اندام
هزاران دل فتادهستند در دام
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
همه چشمه ز جسم آن گلاندام
گُلِ بادام و در گل مغز بادام
عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۸
گفتم که اگرچه هست کارم بنظام
از ترس تو میطپم چو مرغی در دام
گفتا:ترسان به از خداوند غلام
چون میترسی مترس و میترس مدام
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر
چو برگی لرزه افتادش بر اندام
برفت از هوش و عقلش ماند در دام
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۶) حکایت جرجیس علیه السلام
سزای دوستان اینست مادام
که گردونشان رود بر هفت اندام
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
دو نرگس داشت نرگس دان ز بادام
چو دو جادو دو زنگی بچّه در دام
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو هفت اندام تو افتاد در دام
چه گویی فارغم از هفت اندام
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
دو چشم نرگسین مانند بادام
ولی در راه معنی او بده دام
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۸ - در نصیحت کردن سالک دردمند و در مراقبت احوال خود کردن فرماید
چو یارت این زمان افتاده در دام
که او بودست و او را هست مادام
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
در آن دم چون برون او مرغ از دام
که یکی شد مراو را عین مادام
عطار » مصیبت نامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
در طریق حبه دزدیدن مدام
دانهٔ بنهادهٔ از بهر دام
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۰
آن باده که بر جسم حرامست حرام
بر جان مجرد آن مدامست مدام
در ریز مگو که این تمامست تمام
آغاز و تمام ما کدامست کدام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۷ - طعنهٔ زاغ در دعوی هدهد
گر مر او را این نظر بودی مدام
چون ندیدی زیر مشتی خاک دام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
خود زبون او نگردد هیچ دام
لیک پرش در شکست افتد مدام
سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱ - سر آغاز
مگر مینبینی که دد را و دام
نینداخت جز حرص خوردن به دام؟
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
همچو مغزم نهفته در بادام
قشر بادام شد بر ایشان دام
حکیم نزاری » ادبنامه » باب ششم - در فرصت نگاه داشتن و حاجت خواستن » بخش ۱
به کنجی بوَد منتظر مستدام
که تا کَی ذُبابی درافتد به دام