گنجور

 
۱
۲
۳
۱۰
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود

 

کجا فرش را مسند و مرقد است

نشستنگه نصر بن احمد است

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

شبستان مر او را فزون از صد است

شهنشاه زین‌سان که باشد بد است

فردوسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - فی المدیحه

 

ملکا تنت ز جان آمده جانت از خرد است

اورمزدی تو و فرخنده سپندارمذست

شادمان بنشین و ز دست دلفروز بتان

باده بستان که جهان با دل خصمانت بداست

وعده عمر تو از یزدان صدبار ده است

[...]

قطران تبریزی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رای هندی، فرامرز را

 

گمانی برم من که اسپهبد است

سپهبد خود است و پرسته خود است

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - ایضاً له

 

گر بخت را وجاهت و اقبال رانداست

از خدمت محمد بهروز احمد است

بحری که میغ رزق به جودش مطیر گشت

صدری که سطح ملک برایش محمد است

«آزاده ای که در خور صدر است و بالش است

[...]

ابوالفرج رونی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

 

مایهٔ هر چه هست از خرد است

که خرد، مایه بخش نیک و بداست

سنایی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

جان در تنم به بند دو زلفش مقید است

و اندر تنش لطافت جان مجرد است

(هشیار آن کسی که بود مست جام او

آزاد آن کسی که به عشقش مقید است)

تا آب گل طراوت رخسار او ببرد

[...]

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان

 

گفتم این رخنه گر ز چشم بد است

دست‌کار کدام دام و دد است‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

گفت بر تو مرا گمان بد است

گر عذابت کنم بجای خوَد است

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

همه گفتند کاین خیال بد است

قول نابالغان‌ِ بی‌خرد است

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان

 

هر چه در نظم او ز نیک و بد است

همه رمز و اشارت خرد است

نظامی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰

 

آن کیست که آگاه ز حسن و خرد است

آسوده ز کفر و دین و از نیک و بد است

کارش نه چو جسم و نفس داد و ستد است

آگاه بدو عقل و خود آگه به خود است

باباافضل کاشانی
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۹ - نباید بود ازو غافل زمانی

 

چو مرد از اصل فطرت مستعد است

همه کار وی اندر دین مجد است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۶ - در آفرینش انسان و مبدأ و معاد او فرماید

 

بتو همراه این هفت همچو سدّ است

یکایک گویمت این دم که حدّ است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید

 

همه نورست تاریکی نه پیداست

ولیکن عقل از این معنی به سوداست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

برو اصل یقین امروز فرداست

که جانان سر بسر کلّی هویداست

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۵

 

ره رو همه در حمایت صدق خود است

در راه خدا رهرو و رهبر خرد است

با عُجب و غرور سخت بد باشد نیک

بد نیک بود چو معترف شد که بد است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۲

 

شک نیست از آنجا که طریق خرد است

برپای تو بند تو هم از دست خود است

.........................................

از حق همه نیکوست و نفس تو بد است

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۱۰
 
تعداد کل نتایج: ۱۸۲