فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
زمین گر گشاده کند راز خویش
بپیماید آغاز و انجام خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۰ - سپری شدن روزگار گرشاسب
هر آنکس که بودش ز پیوند و خویش
همه خواند و بنشاند بر گرد خویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
پس آنگه خواند آذین را بر خویش
بدو گفت ای به من شایسته چون خویش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
بدو گفتی که ای حیران بی خویش
چو مجنون فارغ از بیگانه و خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
نقابی برافکند بر روی خویش
که او را نه بیگانه داند نه خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۵ - دیدن فرامرز،بازارگان و گفتن او به فرامرز از سیمرغ
نگهدارمت همچو یاران خویش
مگر کت رسانم به آرام خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۸ - دیدن فرامرز،دخمه هوشنگ شاه
نه فرزند همراه باشد نه خویش
ز گیتی نبیند کسی نزد خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۶ - عاشق شدن فرامرز بر دختر شاه پریان
سه روز و سه شب تا به هنگام خویش
جدا مانده ایم از سر راه خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
بود چند با نامداران خویش
بداند مر این خانه ام جای خویش
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۱۹
این منم یافته مقصود و مراد دل خویش
از حوادث شده بیگانه و با دولت، خویش؟
عطار » هیلاج نامه » بخش ۹ - جواب دادن منصور شیخ جنید را از حالات
اگر تو ترک کردی صورت خویش
حجاب بیشکی برخیزد از خویش
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل
بخون آلوده کردم خرقهٔ خویش
جهانی دور کردم از بر خویش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
جنونش بیخبر کردست در خویش
شده دیوانه و لایعقل از خویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
تو گنجی دادهٔعطّار در خویش
که پرده برگرفت اینجای از خویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
مرا رازیست بی این صورت خویش
که راز خویشتن کل دیدم از خویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
توئی ای مانده حیران در بر خویش
ترا اینجاست جانان بنگر از خویش
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
بالای تو خواند سرو را قامت خویش
مشک از خط تو در آب زد نامه خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
روح او با روح شه در اصل خویش
پیش ازین تن بوده هم پیوند و خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده
چون بدیدش یاد آورد آن خویش
بی طمع شد ز اشتر آن یار و خویش
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۶ - اشکال آوردن برین قصه
زانک مریم وقت وضع حمل خویش
بود از بیگانه دور و هم ز خویش