گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۰ - سپری شدن روزگار گرشاسب

 

هر آنکس که بودش ز پیوند و خویش

همه خواند و بنشاند بر گرد خویش

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین

 

پس آنگه خواند آذین را بر خویش

بدو گفت ای به من شایسته چون خویش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

بدو گفتی که ای حیران بی خویش

چو مجنون فارغ از بیگانه و خویش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۸ - دیدن فرامرز،دخمه هوشنگ شاه

 

نه فرزند همراه باشد نه خویش

ز گیتی نبیند کسی نزد خویش

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۶ - عاشق شدن فرامرز بر دختر شاه پریان

 

سه روز و سه شب تا به هنگام خویش

جدا مانده ایم از سر راه خویش

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم

 

بود چند با نامداران خویش

بداند مر این خانه ام جای خویش

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۱۹

 

این منم یافته مقصود و مراد دل خویش

از حوادث شده بیگانه و با دولت، خویش؟

نصرالله منشی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۹ - جواب دادن منصور شیخ جنید را از حالات

 

اگر تو ترک کردی صورت خویش

حجاب بیشکی برخیزد از خویش

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل

 

بخون آلوده کردم خرقهٔ خویش

جهانی دور کردم از بر خویش

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

تو گنجی دادهٔعطّار در خویش

که پرده برگرفت اینجای از خویش

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

مرا رازیست بی این صورت خویش

که راز خویشتن کل دیدم از خویش

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

توئی ای مانده حیران در بر خویش

ترا اینجاست جانان بنگر از خویش

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

بالای تو خواند سرو را قامت خویش

مشک از خط تو در آب زد نامه خویش

ظهیری سمرقندی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

روح او با روح شه در اصل خویش

پیش ازین تن بوده هم پیوند و خویش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده

 

چون بدیدش یاد آورد آن خویش

بی طمع شد ز اشتر آن یار و خویش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۶ - اشکال آوردن برین قصه

 

زانک مریم وقت وضع حمل خویش

بود از بیگانه دور و هم ز خویش

مولانا
 
 
۱
۲
۳