عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا
نگه کن سوی صاحب دعوت ما
که دعوت ساخت بهر شهرت ما
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید
تو از ما زندهٔ در حضرت ما
زمانی باش اندر قربت ما
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۲ - پرسیدن عبدالسلام از حقیقت منصور
درین شب در درون خلوت ما
فرو دستی تو اندر قربت ما
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
بسوزان خویشتن درحضرتِ ما
که تا یابی عیان قربت ما
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲
چو نزود نبشته بود حق فرقت ما
از بهر چه بود جنگ و آن وحشت ما
گر بد بودیم رستی از زحمت ما
ور نیک بدیم یاد کن صحبت ما
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۲ - الضلال المبین
که چه حاصل از این مشقّت ما
بی نیاز است حق ز طاعت ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۶ - لشکر کشیدن شدید به جنگ سام و چگونگی آن
نشاید که ایرانی از دست ما
گلویش برون آرد از شصت ما
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲
به می و شاهد است رغبت ما
زاهدان میدهند زحمت ما
ز آب رز شربتی بساز حکیم
که در آن شربت است صحت ما
سرما شد ز کوی دوست بلند
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
همه بر قد بلند تو بود همت ما
گر دهد دست زهی همت با رفعت ما
شب هجران بگذشت و سحر وصل رسید
پنج نوبت بزن ای بخت که شد نوبت ما
میکنم خدمت تو آنچه مرا دست دهد
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲
هزار بار نمک ریخت بر جراحت ما
بشیوهای ملاحت، زهی ملاحت ما!
ز دست جور جهان دل خلاص گشت تمام
ز سعیها که غمش کرد در حمایت ما
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۶
کیست آن مه که درآمد ز در خلوت ما
که شد از عکس رخش نور همه ظلمت ما
آفتابی ست درخشنده که از طلعت او
رفت بر چرخ برین کوکبه دولت ما
می سرشتیم گل محنت از آب مژه شکر
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲
ای معرفتت وسیله خلقت ما
لطف تو خمیر مایه طینت ما
لازم شده طاعت تو بر ذمت ما
با آنکه تو بی نیازی از طاعت ما
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
هنوز شعلهفشانست آه حسرت ما
هنوز غرقه به خونست چشم عشرت ما
به دور حسن تو چندان مریض دارد عشق
که مرگ را نشود فرصت عیادت ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲
چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
حضور قلب نمازست در شریعت ما
ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است
که پیش خلق درازست دست حاجت ما
نکرده ایم چو شبنم بساطی از گل پهن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳
رسیده است به آفاق صیت دولت ما
تپیدن دل بی تاب ماست نوبت ما
کلاه گوشه اقبال ماست بی کلهی
گذشتگی ز دو عالم بود جنیبت ما
خزینه گهر ما معانی رنگین
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۲
گذشت عمر و نگردید پخته طینت ما
به آفتاب قیامت فتاد نوبت ما
صدای آب روان خواب را گران سازد
ز خوش عنانی عمرست خواب غفلت ما
مقام نشو و نما نیست این نشیمن پست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۸۶
می تپد در جگر خاک همان طینت ما
شمع را شعله جواله کند تربت ما
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷
گذشته است ز گردون لوای رفعت ما
گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما
شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن
که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما
فلک فکنده سپر در مصاف نالهٔ من
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
امروز چو عارت آید از صحبت ما
وز ننگ نباشدت سر الفت ما
فردا چو نشینی بسر تربت ما
شکرانه ی آن یاد کن از حسرت ما
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه
ای بی خبر از یک نگه رحمت ما
تا چند همی خصومت و زحمت ما
چندی دیدی نتیجهٔ صحبت غیر
یک بار ببین نتیجهٔ صحبت ما