گنجور

 
صائب تبریزی

رسیده است به آفاق صیت دولت ما

تپیدن دل بی تاب ماست نوبت ما

کلاه گوشه اقبال ماست بی کلهی

گذشتگی ز دو عالم بود جنیبت ما

خزینه گهر ما معانی رنگین

بریدن از دو جهان است تیغ جرأت ما

ز نور جبهه ما می شود جگرها آب

ز داغ عشق بود آفتاب رایت ما

چو صبح، حق نفس بر جهانیان داریم

نمک به چشم جهان ریخت شور فکرت ما

هزار تیغ زبان را نمود جوهردار

دگر چه کار کند پیچ و تاب غیرت ما؟

چو نوبهار، بود از معانی رنگین

تمام روی زمین، زیر بار نعمت ما

دهن چو شیشه گشاییم بهر شادی خلق

وگرنه مهر خموشی است جام عشرت ما

زیادتی نکند هیچ لفظ بر معنی

ز راست خانگی خامه عدالت ما

ز مهر و ماه نداریم روشنایی چشم

ز نور فطرت ما روشن است خلوت ما

گرفته بود چمن را فسردگی صائب

شدند نغمه سرا، بلبلان ز غیرت ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۶۵۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
قاسم انوار

هزار بار نمک ریخت بر جراحت ما

بشیوهای ملاحت، زهی ملاحت ما!

ز دست جور جهان دل خلاص گشت تمام

ز سعیها که غمش کرد در حمایت ما

هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم

[...]

فصیحی هروی

هنوز شعله‌فشانست آه حسرت ما

هنوز غرقه به خونست چشم عشرت ما

به دور حسن تو چندان مریض دارد عشق

که مرگ را نشود فرصت عیادت ما

صائب تبریزی

چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما

حضور قلب نمازست در شریعت ما

ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است

که پیش خلق درازست دست حاجت ما

نکرده ایم چو شبنم بساطی از گل پهن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
حزین لاهیجی

گذشته است ز گردون لوای رفعت ما

گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما

شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن

که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما

فلک فکنده سپر در مصاف نالهٔ من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه