عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۰ - رسیدن طهماسپ برادر ارجاسپ و رزم او با لهراسپ گوید
بدین ناله لهراسپ در خواب شد
که پیدا از آن دشت طهماسپ شد
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور
بترسید و بغایت مضطرب شد
چنان شیری ز موری منقلب شد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
دلش در بر چو مرغی مضطرب شد
چو گردون بیقرار و منقلب شد
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹
دل خون و جگر پرخون بار دگرم شب شد
خونخواری امشب را اسباب مرتب شد
هر جام که ساقی داد از بخل مرا نیمه
چون یاد لبت کردم از گریه لبالب شد
بگرفت تب هجرم درد سر من اکنون
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۲ - حکایت اعرابی که در معامله احسان و کرم بدره دینار و درم مهمانان به تخویف از زخم نیزه باز پس گردانید
بعد ازان بر شتری راکب شد
بهر کاری ز میان غایب شد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - رفتن مجنون پیش لیلی و به بانگ زاغ فال نیکو گرفتن و نذر کردن که اگر دیدار لیلی میسر گردد یک حج پیاده بگزارد
مجنون زان بانگ در طرب شد
رقاص نشیمن طلب شد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۳ - نمودن شاپور خود را به شیرین و روانه ساختن او را به طرف مداین
خرد دیوانه ماند و در عجب شد
در آن گفت و شنید آن روز شب شد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۶ - گوی باختن خسرو و شیرین با یکدیگر
میانشان حالهای بوالعجب شد
ببازیدند گو، تا روز شب شد
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۴ - جنگ رام و لچمن با دیوان
چو آن روز قیامت هول شب شد
حیات خلق را گویی سبب شد
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱۹ - آمدن رام پیش سیتا و در بستن سیتا بر رام و زاری شروع کردن رام
تو خورشیدی و روزم از تو شب شد
تو جانی وز تو جان من به لب شد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۳ - فاتح گیلانی
دو رکعت کز سرهردوجهان برخاستن باشد
بههرکس کو به شرع عشق بالغ گشت واجب شد
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴ - نسبنامه
ابوالقاسم از آن پس حق نسب شد
که او را گورکانی خود لقب شد
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » ضمائم » نسبنامهٔ اقطاب نامدار
ابوالقاسم از آن پس حق نسب شد
که او را گورکانی خود لقب شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۷ - ایضا
چار فرد آمد طریق از ماه و سعد و منقلب شد
عاقبت دان ز آب و باد و خاک و آتش منشعب شد
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او
بدین وسیله بر حکمران مُقَرَّب شد
رفیق و روز و همآهنگ خلوت شب شد
به شغل دولتی آن مردهشو، مُجَرَّب شد
خلاصه صاحب عنوان و شغل و منصب شد