دل خون و جگر پرخون بار دگرم شب شد
خونخواری امشب را اسباب مرتب شد
هر جام که ساقی داد از بخل مرا نیمه
چون یاد لبت کردم از گریه لبالب شد
بگرفت تب هجرم درد سر من اکنون
از بودن سر بر تن خاصیت آن تب شد
دی مست برون راندی بس سر که اسیران را
چون گوی به میدانت زیر سم مرکب شد
هر لحظه سواد غم آرم به بیاض دل
تا دوده آه من با گریه مرکب شد
افتاد دل صدکس سی پاره به راه تو
هرگه که به بر مصحف میلت سوی مکتب شد
آب است تو را غبغب پیدا شود آب از چه
چون است که از آبت پیدا چه غبغب شد
یا رب چه کمان است آن ابرو که ازو هر شب
بس رخنه که در گردون از ناوک یارب شد
جانی تو و از قالب چاره نبود جان را
بازی آی که جامی را جان بهر تو قالب شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از جدایی و عشق ناتمام است. او از خوندل و دلی پرخون سخن میگوید که شبها بر او غمبار است. هر جرعهای که مینوشد، به یاد معشوقش غمگین میشود و به گریه میافتد. تب هجر و دوری از معشوق به جانش افتاده و به او درد میدهد. شاعر از اسیران عشق و غم میگوید و به برکت یاد معشوق لحظهای نمیتواند آرام بگیرد. در نهایت سوالاتی درباره ابرو و زیبایی معشوق و تاثیر آن بر او و جانش میپرسد، درحالیکه احساس میکند زندگیاش در دستان می معشوقش است.
هوش مصنوعی: دلم پر از غم و جراحت است و شب دوباره فرا رسیده است. به نظر میرسد که امشب دوباره فرصتی برای خونخواهی فراهم شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که ساقی به من شراب میدهد و من به خاطر بیمهریات نیمهپر میشوم، وقتی یاد لبهایت میافتم، چشمانم از اشک پر میشود.
هوش مصنوعی: عشق و دوری مرا بیمار کرده و حالا این درد من از وجودم ناشی میشود. در واقع، همین احساس درد و تب ناشی از عشق، به نوعی بخشی از وجود من شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت به وضوح اشاره شده که فردی مست و شاداب، به دیگران اجازه داده است که با خوشحالی و بیپروا به میدان بیایند. او همانند یک گوی، اسیران و افراد تحت فشار را به زیر سم اسبان میراند، که حکایت از تسلط و قدرت او در این لحظه دارد. در واقع، توصیف از حالتی است که در آن، مستی و آزادی، بر همه چیز غلبه کرده و افراد را به حرکت واداشته است.
هوش مصنوعی: هر لحظه بار سنگین غم را به صفحه سفید دل خود منتقل میکنم تا اینکه دود اشک من با گریه بهمثابه مرکب رنگی بر آن بنویسد.
هوش مصنوعی: دل من بارها به خاطر تو شکست و در هر بار که به کلام و آموزههای تو رجوع کردم، این احساس بیشتر شد.
هوش مصنوعی: اگر به آب نگاه کنی، متوجه میشوی که چگونه وجود تو را نمایان میکند. در واقع، نمیتوان به سادگی فهمید که چه چیزی در تو باعث این پدیدار شدن است.
هوش مصنوعی: خدایا، این ابرو مانند کمان چقدر زیباست که هر شب به خاطر آن، ستارهها از آسمان فرو میافتند.
هوش مصنوعی: وجود تو روحی است که در قالبی قرار گرفته و نمیتوان برای روح هیچ چارهای جز بازی و لذت بردن از زندگی پیدا کرد. زندگی همانند جامی است که به خاطر تو شکل گرفته و زندگی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.