نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار
نهی دست بر شوشه خاک من
به یاد آری از گوهر پاک من
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتار نظام الملک در حال نزع
دیده پر خون دوستان پاک من
چون بیفشاند دست از خاک من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۹
در غیب پر، این سو مپر ای طایر چالاک من
هم سوی پنهان خانه رو ای فکرت و ادراک من
عالم چه دارد جز دهل از عیدگاه عقل کل؟
گردون چه دارد جز که که از خرمن افلاک من؟
من زخم کردم بر دلت مرهم منه بر زخم من
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
مست رسید آن بت بیباک من
دردکش و دلخوش و چالاک من
گفت به من بنگر و دلشاد شو
هیچ به خود منگر غمناک من
ز آب و گل این دیده تو پرگل است
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۷ - مبالغه کردن موش در لابه و زاری و وصلت جستن از چغز آبی
آنک خواهی گفت تو با خاک من
برفشان بر مدرک غمناک من
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۱ - ساقی نامه
که چون گم شود جان غمناک من
نریزد کسی جرعه بر خاک من
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
چو آئی سوی روضه پاک من
مکش دامن از کبر برخاک من
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
که خاری که میروید از خاک من
بگوید نشان دل پاک من
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۱
روزی اگر گذار تو افتد بخاک من
فریاد بشنوی ز دل دردناک من
لعلت حیات میدهد ای دوست باک نیست
گر غمزه تو سعی کند در هلاک من
در عشق تست جامه جانم هزار چاک
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷
روزی که می سرشت فلک آب و خاک من
می سوخت ز آتش تو دل دردناک من
سررشته وصال تو گر آمدی به کف
پیوند یافتی جگر چاک چاک من
هر چند دل ز یاری خود پاک بینمت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱۲
آه مظلوم است در بالا دوی ادراک من
از زبردستی به ساق عرش پیچد تاک من
کیست دیگر تا تواند دست با من کوفتن؟
کآسمان باآن زبردستی بود در خاک من
نیست چین نارسایی در کمند فکرتم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۵۱
نیست غیری در حریم دیده نمناک من
نام لیلی نقش می بندد ز اشک پاک من
اینقدر بی طاقتی در مشت خاری بوده است؟
روی دریا شد کبود از سیلی خاشاک من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۲۲
نیست غیری در حریم دیده نمناک من
نام لیلی نقش می بندد ز اشک پاک من
اینقدر بی طاقتی در مشت خاری بوده است؟
روی دریا شد کبود از سیلی خاشاک من
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲
چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من
از یک نگه به باد توان داد خاک من
گو یک نظر به چاک گریبان او ببین
ناصح که طعنه زد به گریبان چاک من
هر جا که بود درد و غمی در جهان نجست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۲ - پیغام آوردن جبرئیل به حضرت رسول و شهادت امام حسین ع
ای حبیب مجتبای پاک من
بی سر از تو کی سزد فتراک من
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۷ - برگشتن امام به خیمه گاه و سپردن اسرار امامت را به پسر بیمار خود
بگفت ای روان تن پاک من
دل آزرده فرزند غمناک من
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۹ - مخاطبه ی امیر مختار غایبانه با ابراهیم اشتر
پس از مرگ ای سرو چالاک من
خرامی اگر بر سر خاک من
رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » کیان اندوه
نی افسردهای هنگام گل روید ز خاک من
که برخیزد از آن نی نالههای دردناک من
مزار من اگر فردوس شادیآفرین باشد
به جای لاله و گل خار غم روید ز خاک من
مخند ای صبح بیهنگام که امشب سازشی دارد
[...]