مست رسید آن بت بیباک من
دردکش و دلخوش و چالاک من
گفت به من بنگر و دلشاد شو
هیچ به خود منگر غمناک من
ز آب و گل این دیده تو پرگل است
پاک کنش در نظر پاک من
دست بزد خرقه من چاک کرد
گفت مزن بخیه بر این چاک من
روی چو بر خاک نهادم بگفت
پاک مکن روی خود از خاک من
ای منت آورده منت میبرم
ز آنک منم شیر و تو شیشاک من
نفت زدم در تو و میسوز خوش
لیک سیه مینکند زاک من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالت مستی و سرخوشی میپردازد و از بتی بیباک سخن میگوید که او را به شادابی دعوت میکند. شاعر از معشوق میخواهد که به او نگاه کند و از غم دور باشد. او تأکید میکند که چشمانش پر از گل است و باید از دید پاک به دنیا نگاه کرد. معشوق همچنین لباس شاعر را پاره میکند و از او میخواهد که آن را وصله نکند. شاعر اشاره میکند که نباید چهرهاش را از خاک بزداید، زیرا خاک بخشی از وجودش است. در انتها، او به محبت و وابستگیاش به معشوق اشاره میکند و با تصویر شیر و شیشاک، رابطهشان را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: مست و شاداب، عشق بیپروا و دلربای من به سراغم آمده است؛ من نیز از هر درد و رنجی رهایی یافته و احساس خوب و شادابی دارم.
هوش مصنوعی: به من نگاه کن و شاد باش، به حالِ غمگین من توجه نکن.
هوش مصنوعی: این چشم تو از آب و گل ساخته شده و بسیار زیباست. آن را در نظر من که پاک و بیآلایش هستم، تمیز کن.
هوش مصنوعی: دست به لباس من زد و آن را پاره کرد، سپس گفت: بر این پارگی من بخیه نزن.
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهام را بر زمین گذاشتم، به من گفت که چهرهات را از خاک من پاک نکن.
هوش مصنوعی: من به خاطر لطف تو مدیونم و این را به یاد دارم، زیرا من قوی و پرتوان هستم و تو به نوعی مرجان من هستی.
هوش مصنوعی: من در تو نفوذ کردهام و خوش میسوزم، اما درد سیاه نمیتواند از وجود من خارج شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.