گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۸

 

در درد شکی نیست که درمانی هست

با عشق یقینست که جانانی هست

احوال جهان چو دم به دم میگردد

شک نیست در این که حالگردانی هست

ابوسعید ابوالخیر
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴

 

بدست تو ملکا ملک خسروانی هست

بدین جهانت فرمان و کامرانی هست

تو یادگار فریدون و آن جمشیدی

ز هر دو بر دل و دیدار تو نشانی هست

همه سعادت و تایید از آسمان خواهند

[...]

قطران تبریزی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

نز هجر توأم بجان امانی هست

نه وصل ترا بدل نشانی هست

جانم بگداخت در فراق آری

جانی اگرم امید جانی هست؟

چونان شده ام که گر مرا بینی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین

 

جان ما را ز عشق جانی هست

نه زبان نیز هم بیانی هست

همام تبریزی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹

 

ز عشق اگر چه به هر گوشه داستانی هست

سری چنین نه همانا بر آستانی هست

بیا، که با گل رویت فراغتی دارم

ز هر گلی که به باغی و بوستانی هست

اگر بخوان تو از لاغری نه در خوردیم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰

 

هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هست

نتوان گفت که در قالب او جانی هست

باز جستیم و نشد روشن ازین چار کتاب

آیت این نمک و لطف که در شانی هست

دیو را درد تو در کار کشد، زانکه به حسن

[...]

اوحدی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

هر کجا فارسی زبانی هست

از منش چند داستانی هست

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱

 

اگر ز هستی ما نام بینشانی هست

در آشیان هما مشت استخوانی هست

جمال اختر بختم نمی شود زایل

چو شمع دایم در طالعم زیانی هست

تو بیزبانی ما را حریف حرف نئی

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۴

 

به بهشتی نتوان رفت که رضوانی هست

ننهم پای در آن خانه که دربانی هست

نیست زنجیر سر زلف تو بی دل هرگز

دایم این سلسله را سلسله جنبانی هست

سنگ راه من سودازده طفلان شده اند

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست

ز داغ من جگر لاله را نشانی هست

به باغ رفتم و داغم چنان که پنداری

مرا به غنچه ز دلبستگی گمانی هست

گریزم از نفس خلق وقت دلتنگی

[...]

قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۲

 

بی‌توام جای نگه جنبش مژگانی هست

یعنی از ساز طرب دود چراغانی هست

کشتهٔ ناز توام بسمل انداز توام

گرهمه خاک شوم خاک مرا جانی هست

عجز پرواز ز سعی طلبم مانع نیست

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

تا دل از خود نرود، حال پریشانی هست

ذوق وصلی به کمال و شب هجرانی هست

چون سر از پیرهن عشق برآرد عاشق؟

نه رقیبی و نه مصری و نه کنعانی هست

سر به سر شکر و شکایت همه از یاد رود

[...]

حزین لاهیجی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

چو بگذری به تل عاشقان دکانی هست

در آن دکان چو نکو بنگری جوانی هست

یکی جوان که زآوازه نکوئی او

نهی چو گوش بهر کوچه داستانی هست

گمان مکن که چو آن عارض و چو آن قامت

[...]

طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

بازم به کمین غمزه پنهانی هست

زخمی به دل از کاوش مژگانی هست

تا چند تو بر گریه ما می خندی

گویا نشنیده ای که هجرانی هست

طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

بر آستان توام، شب چو شد، فغانی هست

که شب فغان سگی در هر آستانی هست

دلم پر است، دم نزع شکوه تا نکنم؛

بپرس حال مرا، تا مرا زبانی هست!

گمان این بمنت نیست کز تو شکوه کنم

[...]

آذر بیگدلی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ز خلق تا اثر و از جهان نشانی هست

ز حسن و عشق حدیثی و داستانی هست

ز داغ درد توام تا به جسم جانی هست

دل پر آتش و چشمان خون فشانی هست

به جز نیاز نباشد نماز پیران را

[...]

رفیق اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست

که بر زبان همه را از تو داستانی هست

به آن رسیده جفایت که عاشقان زین پس

نیاورند به خاطر که آسمانی هست

خوشم که قوت آهم نماند و او به گمان

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode