عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو او را نیم جو هفت آسیا نیست
کند دست آس چون این کار مانیست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
تو در شادی و من در غم، روانیست
اگر این خود رواست آخر وفانیست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
جهانا در تو بویی از وفا نیست
که یک زخمت ز استادی خطا نیست
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
ولی چون چرخ را با کس وفا نیست
به آخر غدر کرد این را دوا نیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
دمی کز عشق آمد زندگانیست
در آن دم جملگی راز نهانیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
از آن از مرگ بیشک زندگانیست
که این غمها به آخر شادمانیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
طریق عشق جانان بی بلا نیست
زمانی بی بلا بودن روا نیست
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
هر آنکو دین ندارد مرد ما نیست
میان عاشقان و با صفا نیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۱ - در اثبات ذات و دل گوید
بدان اینجا بقای جاودانیست
نمود عشق بی نام و نشانیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
یقین در کشتن اینجا زندگانیست
بر عشاق این راز نهانیست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
در این دوزخ بلای جاودانیست
که مردن بهتر از این زندگانیست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
همه کورندو اینجا رهنما نیست
همه بیگانه گویا آشنا نیست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
چارهٔ این کار سرگردانیست
داروی این درد بی درمانیست
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
ذات تو باقی و بنده فانیست
عین دانائی من نادانیست
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - تسلیت از درگذشت مادر سلطان ارسلان بن طغرل
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است
و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست
پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق
[...]
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۱
ای دل هوس عشق تو را تنها نیست
کس نیست که در سرش ازین سودا نیست
صفرا مکن ارچه دلبرت اینجا نیست
کاینجا که تُوی جایگه صفرا نیست
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۲۸
امشب طرب تمام در دلها نیست
یا هست ولی در دل من تنها نیست
بیچاره دلم بدان سبب برجا نیست
کان کاو همه جنت است و شخص اینجا نیست