فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵
که چندین به سوگند پیمان کند
زبان را به خوبی گروگان کند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۸
به چیز تو شاگرد مهمان کند
دل مرد آزاده خندان کند
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۶ - چنین گفت آنگه به فرمانبران
ترا هر که با ورقه همسان کند
برو بخت فرخنده تاوان کند
خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۲۳
دل درد تو را بجحان مداوا نکند
در عشق تو جان ز غم محابا نکند
ما راز غمت بکس نگوییم اگر
بوی جگر سوخته رسوا نکند
خواجه عبدالله انصاری » مناجات پیر انصار » شمارهٔ ۱۰۶
دل درد تو را بجان مداوانکند
در عشق تو جهان زغم محابا نکند
ما را و غمت بکس نگوئیم اگر
بوی جگر سوخته رسوا نکند
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح امیر ابوالحسن علی لشکری
باد نوروزی همی آرایش بستان کند
تا نگارش چون نگارستان چینستان کند
مرزها را هر زمان پیراهن از مینا دهد
شاخها را هر زمان پیرایه از مرجان کند
ابر پنداری که با باد بهاری دشمن است
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح ملک جستان
تا زمین را آسمان پر لؤلؤ عمان کند
کوه و صحرا را صبا پر لاله نعمان کند
بوستان پیراهن از پیروزه گون دیبا کند
گلستان پیرایه از بیجاده گون مرجان کند
باد نوروزی بشاخ گل برآید بامداد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح میر ابوالهیجا منوچهربن وهسودان
هرکه جانان را بمهر اندر عدیل جان کند
گر تواند جان خویش اندر ره جانان کند
هرکه جوید رای دلبر کی رضای دل کند
هرکه خواهد کام جانان کی هوای جان کند
سرو بالا دلبر تیرافکن و پیکان مژه
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - هم در ستایش او
شاهی که پیر گشته جهان را جوان کند
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان کند
وان نامه کان به نام ملک ارسلان بود
دست شرف از آن به تفاخر نشان کند
آن شهریار عدل کانصاف او همی
[...]
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۲ - جواب نامه نوشتن فرانک به شهریار گوید
به من بر یکی شرط و پیمان کند
به پیمان مرا روشن این جان کند
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱
ماه من جَزع مرا بر زر عقیق افشانکند
چون به زیر لعل مروارید را پنهان کند
سازد از زلف و زَنَخ هر ساعتی چوگان و گوی
تا دل و پشت مرا چون گوی و چون چوگان کند
چون بتابد زلف او بر عارضشگویی همی
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۰ - دانش پرسیدن کامداد، برماین را و پاسخ او
پسندش نیاید کجا آن کند
که جان را به دوزخ گروگان کند
سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه
میل را بر تخته چون گاه رقم گردان کند
تیر گردون را به صنعت عاجز و حیران کند
از مجسم گر بترسد خصمش اندر ساعتی
طول و عرض و سمت آن از نقطهای برهان کند
جذر و کعبی را که نگشاد ایچ کس از بستگی
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۳ - فی اَنّ العقل سلطان الخلق و حجّة الحق
عقل دین جز هدی عطا نکند
تا نبردت به حق رها نکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۱ - در معنی آن گوید که آنچه خاکی است به خاک باز شود
زانکه حکمت بد اقتضا نکند
هرچه حکمت کند هبا نکند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۶ - در مدح اقضیالقضاة جمالالدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری
چون قدر در سخا ریا نکند
چون قضا در عطا خطا نکند
وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز
یار با من همی وفا نکند
تا تواند بجز جفا نکند
اوستادیست در جفا، که بحکم
یک دقیقه همی خطا نکند
نگذرد ساعتی بر آن رعنا
[...]