مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۱
آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
آینه صبوح را ترجمه شبانه کن
ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو
جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن
ای خردم شکار تو تیر زدن شعار تو
[...]
قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۲ - فی نظم انیس العارفین
جانم از خلق جهان بیگانه کن
یاد خودرا بادلم هم خانه کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۴۴
ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن
حشر خواب آلودگان از نعرهٔ مستانه کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷۶
ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن
حشر خواب آلودگان از نعره مستانه کن
مجلس از دود چراغ کشته ماتمخانه ای است
این مصیبت خانه را از باده عشرتخانه کن
از بت پندار زناری است هر مو بر تنم
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۱
باده بیار و هوش را، از سر ما روانه کن
زاهد خرقه پوش را، مست می مغانه کن
چند به باد می دهی، طرهٔ ترهات را؟
واعظ شهر نیستی، زمزمه، عاشقانه کن
غازهٔ افتخارکش، ناصیهٔ نیاز را
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۵ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات
یک نظر در کار این ویرانه کن
دشمن خود را برون زین خانه کن
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود
عشق چبود آشنا بیگانه کن
فیلسوفان را همه دیوانه کن
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱۴ - از تسویلات نفس آدمی
اندر اینجا طاعت مردانه کن
مختصر گر می کنی در خانه کن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۲ - قاسم تبریزی نَوَّرَ اللّهُ رُوْحَهُ
جانم از خلق جهان بیگانه کن
یاد خود را با دلم هم خانه کن
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰
گفت یار ار عاشقی از سوختن پروانکن
گفتمش در پیش شمع رخ مرا پروانه کن
گفت دارم زلف چون زنجیر و روی چون پری
گفتمش پس چهره بنما ومرا دیوانه کن
گفت خالم دانه است وطره ام دام بلا
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱
خود را به شمع او دلا در سوختن پروانه کن
گفتم برو پروا نکن کردی کنون پروانه کن
تا بت پرست و بت شکن هر دو پرستندت چو من
یک ره تماشاگاه را درکعبه وبتخانه کن
دارم دلی ویرانه من گنجی توهم از سیم تن
[...]
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۸ - ذکر شهادت حضرت شاهزاده علی اکبر
مادرا برخیز زلفم شانه کن
خود بدور شمع من پروانه کن
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۹ - ذکر شهادت سبط مؤتمن حضرت شاهزاده، قاسم بن الحسن علیه السلام
ناله در هر شهر و هر ویرانه کن
هر کجا سوریست ماتمخانه کن
جیحون یزدی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - وله
باز فرش از عرش در بزم ای بت فرزانه کن
وز عصاره شمس می از ماه نو پیمانه کن
زین کیانی خلعت شه بابتی خاقان نژاد
جام جمشیدی ستان و عشرتی شاهانه کن
حالیا از یمن این پیک شرف کآمد زشاه
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در بیان آنکه تا سالک چشم از امید و آمال خویش نپوشد و در طاعت سلطان مملکت فقر به فنای خویش نکوشد به سرّ و ما التصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم نرسد و در ضمن بیان به تفصیل این معنی خواهد رسید در شرح احوال جناب قاسم بن الحسن و شهادت آن مولا زادة ممتحن نکته را دریاب
عشق او جو ترک شهر و خانه کن
پیش شمعش خویش را پروانه کن
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۵- جذبه
زلف بگشا چارة دیوانه کن
فکر مست از نرگس مستانه کن
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰
گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسانه کن
خون دل از چشمت روان نبود، اناری دانه کن
از باده عشقت اگر ذوقی نیامد در جگر
باری بتقلید و سمر یک ناله مستانه کن
بر سنگ زن پیمانه را در هم شکن در دانه را
[...]