یا مغیث المذنبین معطی السؤال
یاانیس العارفین،یا ذوالجلال
ای ز عشقت هر دلی را مشکلی
وی ز شوقت در جنون هر عاقلی
در تمنای تو دل سودازده
شور عشقت آتش اندر ما زده
ای جهان عقل و جان حیران تو
گوی دلها در خم چوگان تو
مرغ دل در دام عشقت پای بند
هرکه سودای تو دارد سر بلند
شور عشقت شعله در عالم زده
بی تو در هر گوشه صد ماتم زده
عقل دانا در رهت بی خویشتن
بحر عشقت در دل ما موج زن
پادشاهان پیش در گاهت گدا
از تو بی برگان عالم را نوا
چشم شهبازخرد عشقت بدوخت
در هوایت مرغ جان را پر بسوخت
مانده حیران رهت مردان مرد
اشک عنابی روان بر روی زرد
جان مشتاقان بدردت شادمان
بندگان خاصت آزاد جهان
راستی را،با تویک دم داغ و درد
قاسمی را خوشتر از صد باغ ورد
نزد آن کس،کین سخن را محرمست
نوش نیش آمد،جراحت مرهمست
ای زبانها در ثنایت مانده لال
در هوایت مرغ وهم افگنده بال
در ثنایت قاسمی حیران شده
دیده نی پایان و سرگردان شده
ای غم عشق تو با جان سازگار
از کرمهای تو دل امیدوار
ای خداوند جهاندار کریم
لایزال لم یزل، حی قدیم
نیست جز لطف توکس فریادرس
یا اله العالمین، فریاد رس
پادشاها، بندگان خسته ایم
جمله در بند هوی پا بسته ایم
در بیابان طلب حیران شده
غرقه دریای بی پایان شده
نیست بی فضل تو جان را قوتی
یا غیاث المستغیثین،رحمتی
قاسم سرگشته سر گردان تست
گر بدست،ارنیک،باری آن تست
ای خداوند کریم کار ساز
از کرمهای تو کارم را بساز
جرعه ای آخر،که ازعقلی فکور
تشنه ماندم در بیابان غرور
جذبه ای،تا یک زمان طیران کنم
در هوای لامکان جولان کنم
خانه دل را بلطف آباد کن
جانم از بند جهان آزاد کن
مرغ روحم را بوصلت راه ده
دیده بینا، دل آگاه ده
جانم از خلق جهان بیگانه کن
یاد خودرا بادلم هم خانه کن
نفس کرکس راز بازی بازدار
در هوایت مرغ جان را باز دار
با خودم نزدیک کن وز خلق دور
ذل و جرمم عفو گردان، یا غفور
از محبت جانم اندر شور دار
رازم از خلق جهان مستور دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از معشوق خود، که نماد عشق و حقیقت است، طلب یاری و کمک میکند. او به توصیف حالتی از شور و شوق عاشقانه میپردازد و میگوید که عشق الهیاش تمام وجودش را در بر گرفته است. شاعر از درد و رنج ناشی از عشق میگوید و از خداوند میخواهد که او را از این غم نجات دهد و بر مشکلاتش فائق آید. او همچنین به جستجوی حقیقت و آزادی روح از قید و بندهای دنیوی اشاره میکند و تقاضای نزدیکی به خداوند و پناه بردن به رحمت او را دارد. در نهایت، این شعر مکملی از عشق، طلب و آرزوی نزدیکی به خداوند و غفور بودن اوست.
هوش مصنوعی: ای کسی که نسبت به گناهکاران یاری میرسانی و به درخواستها پاسخ میدهی، ای همراه و آشنای دانایان، ای صاحب عظمت و جلال.
هوش مصنوعی: ای عشق تو، دل هر کسی را به نوعی دچار مشکل کردهای و از شوق تو، هر عقل سلیمی به جنون افتاده است.
هوش مصنوعی: دل بیتاب و پر از اشتیاق ما در انتظار توست و عشق تو مانند آتش در وجود ما شعلهور شده است.
هوش مصنوعی: ای جهانی که عقل و جان را در حیرت و شگفتی فرو بردهای، تو گوی دلها را در بازی چوگان خود به حرکت درآوردهای.
هوش مصنوعی: دل من به عشق تو گرفتار شده و هر کسی که تو را در دل دارد، با افتخار زندگی میکند.
هوش مصنوعی: شور عشق تو آتشزده و بیتو در هر جا صدها دل در غم واندوه به سر میبرند.
هوش مصنوعی: عقل و دانایی در مسیر عشق تو، خود را فراموش کرده و دریای عشق تو در دل ما به طغیان و تلاطم آمده است.
هوش مصنوعی: در حضور تو، پادشاهان مثل گداها هستند و تو به کسانی که از دنیا هیچ ندارند، لطف میکنی.
هوش مصنوعی: چشم شهباز خرد به عشق تو، جان را به پرواز درآورد و در هوایت سوزاند.
هوش مصنوعی: مردانی که به راهت آمدهاند، در حیرت و شگفتی هستند. اشکهای قرمز مانند عناب از چشمانشان بر روی چهرههای زردشان میریزد.
هوش مصنوعی: دلهای مشتاق به عشق تو شاداب و خوشحالند، زیرا بندگان ویژهات در این دنیا آزاد هستند.
هوش مصنوعی: واقعاً، در کنار تو حتی یک لحظه از درد و ناراحتی قاسمی برایم دلپذیرتر از صد باغ پر از گل و سرسبزی است.
هوش مصنوعی: در حضور فردی که به رازهای دل آگاه است، صحبت کردن از دل و دردها میتواند برای انسان تسکینبخش باشد، چرا که تلخیها و زخمها را به نوعی درمان میکند.
هوش مصنوعی: ای زبانها در ستایشت ناتوان شدهاند و در عشق تو، پرندهی خیال بیپرواز مانده است.
هوش مصنوعی: در ستایش تو، قاسمی دچار حیرت و شگفتی گشته و چشمانش از شگفتی به پایان نمیرسند و در دلسردی و سرگردانی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: ای غم عشق تو، برای من قابل تحمل است و از لطفهایت، دلم امیدوار است.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ و مهربان که همیشه هستی و هیچگاه نبودن نداشتی، تو همیشه زنده و پایندهای.
هوش مصنوعی: جز لطف تو هیچکس یاریگر من نیست، ای پروردگار جهانیان، تنها تو به فریادم میرسی.
هوش مصنوعی: ای پادشا، ما بندگان خستهایم که همگی در چنگال خواستههایمان گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: در بیابان، برای جستوجو گرفتار و سردرگم شدهام و به شدت در یک دریای بیپایان غرق شدهام.
هوش مصنوعی: بدون لطف و رحمت تو، جان هیچ توان و قدرتی ندارد. تو ای یاریدهنده نیازمندان، رحمتت بینظیر است.
هوش مصنوعی: قاسم در حال گشت و گذار و سردرگمی است. اگر به دست کسی مانند ارنیک برسد، آن شخص در واقع خود قاسم است.
هوش مصنوعی: ای خداوند بخشنده و مهربان، از رحمتهای تو میخواهم که مشکلاتم را حل کنی و به من کمک کنی.
هوش مصنوعی: یک آخرین جرعه نوشیدنی که از عقل و تفکر میآید، در بیابان خودبزرگبینی و تکبر به شدت به آن نیاز دارم.
هوش مصنوعی: یک نیروی خاص وجود دارد که به من اجازه میدهد تا مدتی در فضایی نامحدود پرواز کنم و جولان بزنم.
هوش مصنوعی: دل خود را با محبت پر رونق کن، جانم را از زنجیرهای دنیا رها کن.
هوش مصنوعی: به من اجازه بده که روح شادابم را به عشق تو برسانم، چشمم را بگشای و دلم را آگاه کن.
هوش مصنوعی: دلم را از دنیای مردم جدا کن و یاد تو را در آن ساکن کن.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد تو میافتم، نفس ستمگر زمان را متوقف کن و بگذار روح من آزادانه پرواز کند.
هوش مصنوعی: با خودم نزدیک شو و از مردم دورم کن. گناهانم را ببخش، ای بخشاینده.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و محبت، جانم را در شور و هیجان نگهدار و رازم را از چشم مردم پنهان کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.