عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۴ - همت مردانه
بی حجابانه درآ از در کاشانه ما
که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما
گر بیائی به سر تربت ویرانه ما
بینی از خون جگر آب زده خانه ما
فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
نخورده جامی از مِیخانهٔ ما
کند از شُکرها شکرانهٔ ما
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱
آمد سحری ندا ز میخانه ما
کای رند خراباتی دیوانه ما
برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زآن پیش که پر کنند پیمانه ما
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۳ - آمدن معشوق به خانهٔ عاشق
بهشت آئین شد از وی خانهٔ ما
منور گشت از او کاشانهٔ ما
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴
دریاب تو این قول حکیمانهٔ ما
آنگه بخرام سوی میخانهٔ ما
زین پس من و رندی و خرابات مغان
رنداند شنو گفتهٔ مستانهٔ ما
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما
تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما
چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش
درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما
ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
ای پریرخ مرو از خانه ما
رحم کن بر دل دیوانه ما
در غم عشق تو افسانه شدیم
بنشین گوش کن افسانه ما
ازمی عشق چو پیمانه پریم
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۸ - گفتار در خلوت نشستن خسرو با شیرین
به خویش آی و مشو بیگانه ما
که غیری نیست اندر خانه ما
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹
نیست زین مزرع آب و دانه ما
ملکوتست آشیانه ما
کبک کهسار و بلبل گلزار
گوش دارند بر ترانه ما
هر طرف صورت تازه ای بندند
[...]
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۶
خالی ز می وفاست پیمانه ما
عاری ز صفا و مهر میخانه ما
جز خال لب و زلف نداریم هوس
هرچند که آن دام بود دانه ما
فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶
از زهر بلا پرست پیمانه ما
دورست ز ملک عافیت خانه ما
آن خانه خراب بینصیبیم که جغد
بگریزد ازین گوشه ویرانه ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵
آب حیوان زند آب در میخانه ما
می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما
از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی
گل ابری شود از گریه مستانه ما
در دل ما نبود منزلتی دنیا را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶
سیل را گنج شمارد دل ویرانه ما
برق را تنگ در آغوش کشد دانه ما
از دل و چشم بود شیشه و پیمانه ما
نه فلک موج حبابی است ز میخانه ما
دو جهان در نظر ما دو صف مژگان است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱
ز هم نمی گسلد عیش جاودانه ما
خمار صبح ندارد می شبانه ما
ترا که ذوق سخن نیست فکر ساغر کن
که گشت چاک گریبان شرابخانه ما
فسانه دگران خواب در بغل دارد
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۵
کمان طالع ما تیر برنمی تابد
مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما
درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر
که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما
قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵
آن مرغ بینواییم، کز آشیانه ما
صد کوچه باغ راه است، تا آب و دانه ما
ما شعله ایم، لیکن پیش کسان ز تمکین
ساکن چو آتش می، باشد زبانه ما
با آنکه هر فسانه، خواب آورد به دیده
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵
تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟
جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما
ما از آن سوختگانیم که معمار ازل
طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما
عشق پیوسته به دنبال دلم میگردد
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
تنگ از بسکه شد زمانه ما
مردمی خاست از میانه ما
چون نشینم بزیر چرخ که هست
حلقه مار آشیانه ما
راحت از ما ز بس گریزان است
[...]