کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما
تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما
چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش
درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما
ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن
دور باد آفت سنگ تو ز پیمانه ما
طرفه حالی که به یک حرف زبان نگشادیم
قاف تا قاف جهان پر شد از افسانه ما
شیوه زهد به رندان چه فروشیم که نیست
نرخ یک جرعه می سبحه صد دانه ما
سایه رحمتی ای شمع چگل کافتاده ست
بال و پر سوخته در پای تو پروانه ما
جامی این نافه گشایی ز که آموخته ای
که معطر شد از انفاس تو کاشانه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر expresses longing و آرزوی ویرانی و فنا در زندگی به منظور رهایی از رنج و جفا. شاعر به زیباییها و رنگهای زندگی اشاره میکند اما در عین حال دردهای پنهان را نیز نشان میدهد. او به روابط و پیمانها با زاهدان انتقاد میکند و تاکید میکند که حتی با یک کلام، دنیا پر از افسانه و داستانهایی گوناگون است. شاعر به بیفایده بودن زهد در مقابل لذتهای دنیایی اشاره دارد و در نهایت به رحمت و لطفی که از گل و شمع میتابد، اشاره میکند و بر تقدس و عطر زندگیاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش که خانه ما به خاطر سیل نابودی ویران شود تا اینکه غنایم و آسیبهایی که به ما رسیده، به این ویرانه منتقل گردد.
هوش مصنوعی: اگر به چرخ آبی آسمان بنگری، رنگی چون گل سرخ در غروب دارد که نشان از زخمها و دردهای ما از میخانهای دارد.
هوش مصنوعی: ما و تو، ای زاهد که پیمان شکنی، امیدواریم که آفت بدی که به سنگ تو مربوط است، دور از می و پیمانه ما باشد.
هوش مصنوعی: عجب وضعی که با یک کلمه، قافلهای از داستانها درباره ما شکل گرفت و سراسر دنیا پر شد از حرف و حدیث دربارهمان.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره میکند که چگونه میتوان شیوه زهد و دوری از دنیا را به رندان و اهل معصیت فروخت، در حالی که ارزش یک جرعه شراب (خوشی) به اندازه صد دانه تسبیح نیست. به عبارت دیگر، او میگوید که لذت و خوشیای که در مییافتن وجود دارد، به هیچ قیمت دیگر قابل مقایسه نیست و زهد و انزوا نمیتواند جای آن را بگیرد.
هوش مصنوعی: ای شمع زیبا، سایهای از رحمت تو بر سر من افتاده است و من مانند پروانهای بیپناه، بال و پر سوختهام و در پای تو به زمین افتادهام.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که گشایش و زیبایی که در این جامی وجود دارد، از چه کسی یاد گرفته شده است، زیرا خانه ما با عطر و روحیه تو معطر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی حجابانه درآ از در کاشانه ما
که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما
گر بیائی به سر تربت ویرانه ما
بینی از خون جگر آب زده خانه ما
فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای
[...]
آب حیوان زند آب در میخانه ما
می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما
از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی
گل ابری شود از گریه مستانه ما
در دل ما نبود منزلتی دنیا را
[...]
تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟
جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما
ما از آن سوختگانیم که معمار ازل
طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما
عشق پیوسته به دنبال دلم میگردد
[...]
می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما
بال پرواز شود باده به پیمانه ما
حاصل نشو و نما دیده بیدار شود
گشته صحرا صدف پر گهر از دانه ما
داغ سودای تو دارد، دل دیوانهٔ ما
کعبه لبیک زند بر در بتخانهٔ ما
عشق را کعبهٔ مقصود، سویدای دل است
لیلی از خودکند ایجاد، سیه خانهٔ ما
شور دیوانگی و شیوهٔ اطفال یکی ست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.