گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۷) حکایت زلیخا

 

چو سیر گوی بی چوگان نباشد

گناه از گوی سرگردان نباشد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۹) حکایت در ذمّ دنیا

 

چنین گفت او که مالی کان نباشد

که گر باشد به جز تاوان نباشد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۶) حکایت ایّوب پیغامبر

 

که چون آن لطف از پیشان نباشد

جهانی درد را درمان نباشد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور

 

همه اسرار او پنهان نباشد

سخن با عاشقان درجان نباشد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص

 

ترا چون زهرهٔ مردان نباشد

طلسمی دانمت کان جان نباشد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۰ - در توحید صرف و بقای کل فرماید

 

خدا شد تا خدا در جان نباشد

نمود بود او اعیان نباشد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید

 

همه من باشم و جانان نباشد

بدین صورت مر این آسان نباشد

عطار
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۶

 

توان نان خورد اگر دندان نباشد

مصیبت آن بود که نان نباشد

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲

 

تماشایِ او کردن آسان نباشد

مرا دیدۀ دیدنِ آن نباشد

چو خورشید طالع شود مرغِ شب را

نظر قابلِ عکسِ لمعان نباشد

من آن جا خود از حیرت افتاده باشم

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸

 

دل ما را شکیب از جان نباشد

ور از جان باشد، از جانان نباشد

مرا دشوار ازو باشد صبوری

ز جانان دل صبور آسان نباشد

نباشد ناله عیب از دردمندی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹

 

وفا در نیکوان چندان نباشد

ترا خود هیچ بویی زان نباشد

مرا گویید منگر در جوانان

که خوبی جز بلای جان نباشد

نظر در روی تو خود کرده ام من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۵

 

سروی چو قامت تو در بوستان نباشد

زیرا که بوستان را سرو روان نباشد

هر جا که بگذری تو، باشد زیان دلها

در شهر کس نباشد کش زین زیان نباشد

چشمت به نیم غمزه صد جان فروشد، آری

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر

 

چه خوش بزمی که جز جانان نباشد

درین محرم بغیر از جان نباشد

ابن یمین
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید

 

دو درج لعل کان در کان نباشد

دو عقد دُر که در عمان نباشد

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳

 

ما را دگر بر آن در خواب شبان نباشد

بالین دردمندان جز آستان نباشد

چشمم ستاره گیرد شبها بخواب رفتن

گر آه و ناله ما بر آسمان نباشد

پیش تو بر ندارد صوفی صر غرامت

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵

 

هیچ آن دهان شیرین کس را عیان نباشد

تو کوزه نباتی زانت دهان نباشد

گیرم که سازم از نوه همچون قلم زبانی

نام لب تو بردن حد زبان نباشد

بر لوح چهره اشکم خطها کشد به سرخی

[...]

کمال خجندی
 
 
۱
۲